سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترجمه سوره هود(1) (یکشنبه 87/7/7 ساعت 12:12 صبح)

سوره هود

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الر، این کتابى است که آیاتش استحکام یافته؛ سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه (نازل گردیده) است! (1)

(دعوت من این است) که: جز «الله‏» را نپرستید! من از سوى او براى شما بیم دهنده و بشارت دهنده‏ام! (2)

و اینکه: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید؛ سپس بسوى او بازگردید؛ تا شما را تا مدت معینى، (از مواهب زندگى این جهان،) به خوبى بهره‏مند سازد؛ و به هر صاحب فضیلتى، به مقدار فضیلتش ببخشد! و اگر (از این فرمان) روى گردان شوید، من بر شما از عذاب روز بزرگى بیمناکم! (3)

(بدانید) بازگشت شما بسوى «الله‏» است، و او بر هر چیز تواناست! (4)

آگاه باشید، آنها (سرها را به هم نزدیک ساخته، و) سینه‏هاشان را در کنار هم قرارمى‏دهند، تا خود (و سخنان خویش) را از او ( پیامبر) پنهان دارند! آگاه باشید، آنگاه که آنها لباسهایشان را به خود مى‏پیچند و خویش را در آن پنهان مى‏کنند، (خداوند) مى‏داند آنچه را پنهان مى‏کنند و آنچه را آشکار مى‏سازند؛ چرا که او، از اسرار درون سینه‏ها، آگاه است! (5)

هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خداست! او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مى‏داند؛ همه اینها در کتاب آشکارى ثبت است! ( در لوح محفوظ ، در کتاب علم خدا) (6)

او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید؛ و عرش (حکومت) او، بر آب قرار داشت؛ (بخاطر این آفرید) تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگویى: «شما بعد از مرگ، برانگیخته مى‏شوید! «، مسلما» کافران مى‏گویند: «این سحرى آشکار است!» (7)

و اگر مجازات را تا زمان محدودى از آنها به تاخیر اندازیم، (از روى استهزا مى‏گویند: «چه چیز مانع آن شده است؟!» آگاه باشید، آن روز که (عذاب) به سراغشان آید، از آنها بازگردانده نخواهد شد؛ (و هیچ قدرتى مانع آن نخواهد بود؛) و آنچه را مسخره مى‏کردند، دامانشان را مى‏گیرد! (8)

و اگر از جانب خویش، نعمتى به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود! (9)

و اگر بعد از شدت و رنجى که به او رسیده، نعمتهایى به او بچشانیم، مى‏گوید: «مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت!» و غرق شادى و غفلت و فخرفروشى مى‏شود... (10)

مگر آنها که (در سایه ایمان راستین،) صبر و استقامت ورزیدند و کارهاى شایسته انجام دادند؛ که براى آنها، آمرزش و اجر بزرگى است! (11)

شاید (ابلاغ) بعض آیاتى را که به تو وحى مى‏شود، (بخاطر عدم پذیرش آنها) ترک کنى (و به تاخیر اندازى)؛ و سینه‏ات از این جهت تنگ (و ناراحت) شود که مى‏گویند: «چرا گنجى بر او نازل نشده؟! و یا چرا فرشته‏اى همراه او نیامده است؟!» (ابلاغ کن، و نگران و ناراحت مباش! چرا که) تو فقط بیم دهنده‏اى؛ و خداوند، نگاهبان و ناظر بر همه چیز است (؛و به حساب آنان مى‏رسد)! (12)

آنها مى‏گویند: «او به دروغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگى است)!» بگو: «اگر راست مى‏گویید، شما هم ده سوره ساختگى همانند این قرآن بیاورید؛ و تمام کسانى را که مى‏توانید -غیر از خدا- (براى این کار) دعوت کنید!» (13)

و اگر آنها دعوت شما را نپذیرفتند، بدانید (قرآن) تنها با علم الهى نازل شده؛ و هیچ معبودى جز او نیست! آیا با این حال، تسلیم مى‏شوید؟ (14)

کسانى که زندگى دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه) اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها مى‏دهیم؛ و چیزى کم و کاست از آنها نخواهد شد! (15)

(ولى) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمى) نخواهند داشت؛ و آنچه را در دنیا (براى غیر خدا) انجام دادند، بر باد مى‏رود؛ و آنچه را عمل مى‏کردند، باطل و بى‏اثر مى‏شود! (16)

آیا آن کس که دلیل آشکارى از پروردگار خویش دارد، و بدنبال آن، شاهدى از سوى او مى‏باشد، و پیش از آن، کتاب موسى که پیشوا و رحمت بود (گواهى بر آن مى‏دهد، همچون کسى است که چنین نباشد)؟! آنها ( حق‏طلبان و حقیقت‏جویان) به او (که داراى این ویژگیهاست،) ایمان مى‏آورند! و هر کس از گروه‏هاى مختلف به او کافر شود، آتش وعده‏گاه اوست! پس، تردیدى در آن نداشته باش که آن حق است از پروردگارت! ولى بیشتر مردم ایمان نمى‏آورند! (17)

چه کسى ستمکارتر است از کسانى که بر خدا افترا مى‏بندند؟! آنان (روز رستاخیز) بر پروردگارشان عرضه مى‏شوند، در حالى که شاهدان ( پیامبران و فرشتگان) مى‏گویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند! اى لعنت خدا بر ظالمان باد!» (18)

همانها که (مردم را) از راه خدا بازمى‏دارند؛ و راه حق را کج و معوج نشان مى‏دهند؛ و به سراى آخرت کافرند! (19)

آنها هیچ گاه توانایى فرار در زمین را ندارند؛ و جز خدا، پشتیبانهایى نمى‏یابند! عذاب خدا براى آنها مضاعف خواهد بود؛ (چرا که هم خودشان گمراه بودند، و هم دیگران را گمراه ساختند؛ ) آنها هرگز توانایى شنیدن (حق را) نداشتند؛ و (حقیقت را) نمى‏دیدند! (20)

آنان کسانى هستند که سرمایه وجود خود را از دست داده‏اند؛ و تمام معبودهاى دروغین از نظرشان گم شدند... (21)

(به ناچار) آنها در سراى آخرت، قطعا از همه زیانکارترند! (22)

کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند و در برابر پروردگارشان خضوع و خشوع کردند، آنها اهل بهشتند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند! (23)

حال این دو گروه ( مؤمنان و منکران)، حال «نابینا و کر» و «بینا و شنوا» است؛ آیا این دو، همانند یکدیگرند؟! آیا پند نمى‏گیرند؟! (24)

ما نوح را بسوى قومش فرستادیم (؛نخستین بار به آنها گفت): «من براى شما بیم‏دهنده‏اى آشکارم! (25)

جز «الله‏» ( خداى یگانه یکتا) را نپرستید؛ زیرا بر شما از عذاب روز دردناکى مى‏ترسم! (26)

اشراف کافر قومش (در پاسخ او) گفتند: «ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمى‏بینیم! و کسانى را که از تو پیروى کرده‏اند، جز گروهى اراذل ساده‏لوح، مشاهده نمى‏کنیم؛ و براى شما فضیلتى نسبت به خود نمى‏بینیم؛ بلکه شما را دروغگو تصور مى‏کنیم!» (27)

(نوح) گفت: «اگر من دلیل روشنى از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتى به من داده باشد -و بر شما مخفى مانده- (آیا باز هم رسالت مرا انکار مى‏کنید)؟! آیا ما مى‏توانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور سازیم، با اینکه شما کراهت دارید؟! (28)

اى قوم! من به خاطر این دعوت، اجر و پاداشى از شما نمى‏طلبم؛ اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را که ایمان آورده‏اند، (بخاطر شما) از خود طرد نمى‏کنم؛ چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد؛ (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت، خصم من خواهند بود؛) ولى شما را قوم جاهلى مى‏بینم! (29)

اى قوم! چه کسى مرا در برابر (مجازات) خدا یارى مى‏دهد اگر آنان را طرد کنم؟! آیا اندیشه نمى‏کنید؟! (30)

من هرگز به شما نمى‏گویم خزائن الهى نزد من است! و غیب هم نمى‏دانم! و نمى‏گویم من فرشته‏ام! و (نیز) نمى‏گویم کسانى که در نظر شما خوار مى‏آیند، خداوند خیرى به آنها نخواهد داد؛ خدا از دل آنان آگاهتر است! (با این حال، اگر آنها را برانم،) در این صورت از ستمکاران خواهم بود!» (31)

(نوح) گفت: «اگر خدا اراده کند، خواهد آورد؛ و شما قدرت فرار (از آن را) نخواهید داشت! (32)

گفتند: «اى نوح! با ما جر و بحث کردى، و زیاد هم جر و بحث کردى! (بس است!) اکنون اگر راستى مى‏گویى، آنچه را (از عذاب الهى) به ما وعده مى‏دهى بیاور!» (33)

(اما چه سود که) هرگاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد، و من بخواهم شما را اندرز دهم، اندرز من سودى به حالتان نخواهد داشت! او پروردگار شماست؛ و بسوى او بازگشت داده مى‏شوید.» (34)

(مشرکان) مى‏گویند: «او ( محمد (ص)) این سخنان را بدروغ به خدا نسبت داده است! « بگو: س‏خ‏للّهاگر من اینها را از پیش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم، گناهش بر عهده من است؛ ولى من از گناهان شما بیزارم!» (35)

به نوح وحى شد که: «جز آنها که (تاکنون) ایمان آورده‏اند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد! پس، از کارهایى که مى‏کردند، غمگین مباش! (36)

و (اکنون) در حضور ما و طبق وحى ما، کشتى بساز! و درباره آنها که ستم کردند شفاعت مکن، که (همه) آنها غرق شدنى هستند!» (37)

او مشغول ساختن کشتى بود، و هر زمان گروهى از اشراف قومش بر او مى‏گذشتند، او را مسخره مى‏کردند؛ (ولى نوح) گفت: «اگر ما را مسخره مى‏کنید، ما نیز شما را همین‏گونه مسخره خواهیم کرد! (38)

بزودى خواهید دانست چه کسى عذاب خوارکننده به سراغش خواهد آمد، و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد!» (39)

(این وضع همچنان ادامه یافت) تا آن زمان که فرمان ما فرا رسید، و تنور جوشیدن گرفت؛ (به نوح) گفتیم: «از هر جفتى از حیوانات (از نر و ماده) یک زوج در آن (کشتى) حمل کن! همچنین خاندانت را (بر آن سوار کن) -مگر آنها که قبلا وعده هلاک آنان داده شده ( همسر و یکى از فرزندانت)- و همچنین مؤمنان را!» اما جز عده کمى همراه او ایمان نیاوردند! (40)

او گفت: «به نام خدا بر آن سوار شوید! و هنگام حرکت و توقف کشتى، یاد او کنید، که پروردگارم آمرزنده و مهربان است!» (41)

و آن کشتى، آنها را از میان امواجى همچون کوه‏ها حرکت میداد؛ (در این هنگام،) نوح فرزندش را که در گوشه‏اى بود صدا زد: «پسرم! همراه ما سوار شو، و با کافران مباش!» (42)

گفت: «بزودى به کوهى پناه میبرم تا مرا از آب حفظ کند!» (نوح) گفت: «امروز هیچ نگهدارى در برابر فرمان خدا نیسست؛ مگر آن کس را که او رحم کند!» در این هنگام، موج در میان آن دو حایل شد؛ و او در زمره غرق‏شدگان قرار گرفت! (43)

و گفته شد: «اى زمین، آبت را فرو بر! و اى آسمان، خوددارى کن! و آب فرو نشست و کار پایان یافت و (کشتى) بر (دامنه کوه) جودى، پهلو گرفت؛ و (در این هنگام،) گفته شد:» دور باد قوم ستمگر (از سعادت و نجات و رحمت خدا!)» (44)

نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است؛ و تو از همه حکم‏کنندگان برترى!» (45)

فرمود: «اى نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحى است ( فرد ناشایسته‏اى است)! پس، آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه! من به تو اندرز مى‏دهم تا از جاهلان نباشى!!» (46)

عرض کرد: «پروردگارا! من به تو پناه مى‏برم که از تو چیزى بخواهم که از آن آگاهى ندارم! و اگر مرا نبخشى، و بر من رحم نکنى، از زیانکاران خواهم بود!» (47)

(به نوح) گفته شد: «اى نوح! با سلامت و برکاتى از ناحیه ما بر تو و بر تمام امتهایى که با تواند، فرود آى! و امتهاى نیز هستند که ما آنها را از نعمتها بهره‏مند خواهیم ساخت، سپس عذاب دردناکى از سوى ما به آنها مى‏رسد (،چرا که این نعمتها را کفران مى‏کنند!)» (48)

اینها از خبرهاى غیب است که به تو (اى پیامبر) وحى مى‏کنیم؛ نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمى‏دانستید! بنابر این، صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است! (49)

(ما) به سوى (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستادیم؛ (به آنها) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست! شما فقط تهمت مى‏زنید (و بتها را شریک او مى‏خوانید)! (50)

اى قوم من! من از شما براى این (رسالت)، پاداشى نمى‏طلبم؛ پاداش من، تنها بر کسى است که مرا آفریده است؛ آیا نمى‏فهمید؟! (51)

و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او بازگردید، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد؛ و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روى (از حق) بر نتابید! س‏ذللّه (52)

گفتند: «اى هود! تو دلیل روشنى براى ما نیاورده‏اى! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهیم کرد! و ما (اصلا) به تو ایمان نمى‏آوریم! (53)

ما (درباره تو) فقط مى‏گوییم: بعضى از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده)اند! س‏ذللّه (هود) گفت: «من خدا را به شهادت مى‏طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرارمى‏دهید... (54)

از آنچه غیر او (مى‏پرستید)! حال که چنین است، همگى براى من نقشه بکشید؛ و مرا مهلت ندهید! (اما بدانید کارى از دست شما ساخته نیست!) (55)

من، بر «الله‏» که پروردگار من و شماست، توکل کرده‏ام! هیچ جنبنده‏اى نیست مگر اینکه او بر آن تسلط دارد؛ (اما سلطه‏اى با عدالت! چرا که) پروردگار من بر راه راست است! (56)

پس اگر روى برگردانید، من رسالتى را که مامور بودم به شما رساندم؛ و پروردگارم گروه دیگرى را جانشین شما مى‏کند؛ و شما کمترین ضررى به او نمى‏رسایند؛ پروردگارم حافظ و نگاهبان هر چیز است!» (57)

و هنگامى که فرمان ما فرا رسید، «هود» و کسانى را که با او ایمان آورده بودند، به رحمت خود نجات دادیم؛ و آنها را از عذاب شدید، رهایى بخشیدیم! (58)

و این قوم «عاد» بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند؛ و پیامبران او را معصیت نمودند؛ و از فرمان هر ستمگر دشمن حق، پیروى کردند! (59)

آنان، در این دنیا و روز قیامت، لعنت (و نام ننگینى) بدنبال دارند! بدانید «عاد»نسبت به پروردگارشان کفر ورزیدند! دور باد «عاد» -قوم هود- (از رحمت خدا، و خیر و سعادت)! (60)