سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زندگی نامه امام حسین(ع) (دوشنبه 87/7/1 ساعت 2:59 عصر)



جامعه ای که امام حسین
ع در آن می زیست

 ـ پس از ظهور اسلام در مکه و بعثت پیامبر اکرم (ص)، شنیدن پیام پیامبر برای مستکبران و مال اندوزان آن سامان گران آمد. آنان وقتی ندای لااله الا الله را می شنیدند برخود لرزیدند و گسترش روزافزون این ندا چیزی جز کوتاه کردن دست خدایان دیگر در برنداشت. بت پرستی که جز لاینفک فرهنگ بدوی عرب بود بهترین وسیله زورمداران و صاحبان ثروت و قدرت برای استفاده از انسانها بود. درست است که آنچه آن روز پیغمبر از آنان می خواست اقرار به یگانگی آفریدگار بود اما به دنبال آن پیامها آیه های دیگری هم نازل شد. آنچه مستکبران را به هراس می انداخت و بر آینده خود بیمناک می ساخت این آیه ها بود: «آنکه مالی را فراهم آورده و آن را شمرده است پندارد مال او وی را جاویدان می سازد هرگز! و در حطمه افکنده می شود. چه می دانی حطمه چیست؟ آتش افروخته خدا که در دلها راه یابد. (همزه/ آیه 2 تا 7) و1

این آیات و آیاتی نظیر آن در دل کسانی چون ابوجهل، ابوسفیان و ولید بن مغیره و سایر مال اندوزان هراس افکند و آنان را واداشت تا در مقابل پیامبر به انحاء مختلف صف آرایی کنند و به دشمنی با او برخیزند. لذا بسیاری از نو مسلمانان به مدینه که در مجاورت شهر مکه قرار داشت مهاجرت کردند  از این طریق هم به گسترش حوزه مسلمانی می پرداختند و هم جان و مال مومنان از اذیت و آزار دشمنان در امان می ماند.

ـ از سوی دیگر شیوه پیغمبر (ص) چنان بود که در موسم حج نزد قبیله هایی که برای زیارت آمده بودند می رفت و آنان را به مسلمانی می خواند و از این طریق بسیاری از مردم مدینه در طی سالیان دراز که پیامبر در مکه بود، دعوت او را که نوید آشتی و صفا و پرهیزکاری می داد استقبال کردند و به گسترش دعوت او در مدینه پرداختند.

ـ لذا پس از سپری شدن دوران پرمشقت زندگی پیامبر در مکه وقتی سران قریش تصمیم به کشتن پیامبر گرفتند علی در بستر او خوابید و او شبانه از شهر خارج شد و به مدینه مهاجرت کرد. (تاریخ تحلیلی اسلام/ ص 56 و 67) و شعار اسلام که در مکه توحید و عبادتی مختصر بود در مدینه جنبه سیاسی و اجتماعی آن نیز اندک اندک گسترش یافت، اذان شعار نمازها گردید. تشریع، احکام معاملات،‌ پرداخت مالیات، حدود و دیگر حکمهای سیاسی و اجتماعی آغاز شد و حکومتی براساس دین (با ولایت پیامبر اکرم (ص)) پدید آمد که قوام آن عدالت اجتماعی بود.....

ـ امام حسین (ع) در چنین شرایطی که استقرار اسلام و ایمان نامیده شد در سال چهارم هجری در مدینه متولد شد و در دامان پیامبر (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) پرورش یافت. پیغمبر او را پسر و پاره تن خود،‌ گل خوش بوی خویش و سید جوانان اهل بهشت خواند و او را بر دوش خود سوار می کرد و به سینه خود می چسباند و دهان و گلوی او را می بوسید و محبوبترین انسانها نزد اهل آسمانهایش معرفی می کرد. رسول خدا (ص) از شهادت و مشهد حسین (ع) خبر داد و نصرت او را واجب و قاتلانش را لعنت کرد... و بدین گونه 6 تا 7 سال در کنار رسول اسلام و شهر مدینه که اکثر از یاران و اصحاب پیامبر بودند زندگی کرد. (2)

ـ دو سال پس از فتح مکه و برداشته شدن آخرین سد دشمنان و برقراری وحدت اسلامی در سراسر شبه جزیره عربستان پیامبر (ص) رحلت کرد و مدینه مرکز حکومت اسلامی دستخوش تحولات بسیاری گردید. شتابی که روز مرگ پیامبر اسلام از سران قوم دیده شد، نشان دهنده این بود که بعض آنان بیشتر در این اندیشه بودند که چگونه باید هر چه زودتر حاکم را انتخاب کنند و کمتر بدین فکر می کردند که حکومت چگونه باید اداره شود.       (3)   

  ـ همانگونه که در ابتدای نوشتار حاضر آمد پس از رحلت پیامبر (ص)، ابوبکر، عمر و عثمان به ترتیب حاکمیت مسلمانان را به مرکزیت مدینه به عهده گرفتند و در این میان علی (ع) و خاندان پیامبر در سکونت بسربرده اند اما پس از گذشت حاکمیت خلفای سه گانه علی (ع) از سوی مردم به خلافت رسید اگر چه او خود به دلیل مشکلات فراوان از حکومت کناره می گرفت و می گفت: «مرا بگذارید و این تعهد را از دیگری بخواهید.» چرا که حوزه جامعه اسلامی آن روز در زمان خلفای سه گانه گسترش بسیار یافته بود و پیروزیهای مکرر از سمت شرق و شمال و غرب نصیب مسلمانان شده بود و مسلمانان به سبب آشنایی با ملل مختلف از جمله ایران و روم و دیدن چگونگی زندگی مردم آن سامان و بدست آوردن غنیمت های فراوان به تن آسایی و مال اندوزی خو گرفتند و بسیاری از دشمنان پیامبر نیز که جامه مسلمانی در برداشتند در زمان خلفای سه گانه حاکمیت برخی از ایالتهای حوزه اسلامی آنروز را در اختیار داشتند پذیرفتن چنین جامعه ای و تغییر آن به زندگی ساده و بی آلایش دوران پیامبر کاری است سخت که تنها از علی انتظار می رفت و این چیزی بود که ثروتمندان حجاز هرگز آن را نمی خواستند و چون وی در تقسیم بیت المال همه را به یک چشم نگریست و موجودی را به همه یکسان داد رفتار او در نظر مردمی که ربع قرن با روشی خاصی خو گرفته بودند خوشایند نیامد. (4)



فهم دین در نگاه امام حسین (ع)

 ـ اگر دین را مجموعه ای از «ارکان، اصول و فروعی که بر نبی نازل گردیده است، به علاوه تاریخ زندگی و سیره و سنن اولیای دین» بدانیم و فهم دین را در سه سطح اعمال دینی،‌ معرفت دینی و تجربه دینی ببینیم آنگاه به خوبی روشن می شود که امام حسین (ع) در چه پایه ای از فهم دینی قرار دارد. او کسی است که در خانه وحی و به همراه وحی رشد یافته است لذا هم به تمامی ارکان اصول و فروع دین آشناست و هم در گفتگوی مستمر با آن بزرگوار و خصوصاً علی بن ابی طالب (ع) و فاطمه زهرا (س) و امام حسن مجتبی (ع) به زوایای مختلف دین معرفت یافته است و نیز با زیستن درکنار بهترین و بزرگترین عارفان دوران صاحب تجارب عالی عرفانی شده است. اما آنچه که او از فهم دینی برای ما ارایه داده است در یک نگاه مستقل، نمود عالی تجربه دینی یعنی عرفان حماسی است دعای عرفه آن بزرگ یکی از عظیم ترین ذخایر معرفتی و عرفانی ماست و حماسه پس از دعا یعنی شهادت آن سالار و سید شهیدان مهمترین دستاورد عملی آن است که از دیگر  پیشوایان دینی دیده نشده است.1

 1-(مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا/ دفتر دوم/ ص 225)

تقویم، آغاز سال نو و برگزاری جشن های مختلف در میان ملل و جوامع مختلف، برخاسته از زمینه های ملی- دینی و نمودی از فرهنگ جوامع خویشند.

این تقویم ها که به مرور از جنبه های مختلف ملی- دینی در جوامع بشری پیدا شده اند؛ برخی از آنها هنوز در جوامع مختلف به حیات خود ادامه داده  و هر روز که سپری می شود بنابر خصوصیاتی که دارا هستند بر اعتبار و اهمیتشان افزوده می گردد.  

اما برخی دیگر از این تقویم ها به عللی متروک گشته و کمتر شخصی از وجود آنها باخبر است. عموماً اساس تقویم ها یا گاهنامه ها بر مبنای چهار مبادی و خصوصیت استوار است که عبارتند از: نجومی، ارضی، دینی، قومی و ملی. ازمبدأهای مهم تاریخی یا تقویم هایی که در میان اکثر اقوام و ملل جهان تا به امروز مطرح بوده اند می توان به تقویم های ذیل اشاره کرد:

تقویم های چینی، مصری، عبری (یهودی)، مسیحی، هندو و اسلامی.

چنانچه مشهود است اکثر مبادی تقویم ها و گاه شمارها متکی بر دین است. چنان که اقوام یهود که از قدیمی ترین اقوام موحد و متدین بشمار می روند، تاریخ خود را بر مبدأ پیدایش بشر بر اساس اخبار تورات به طور اعم و در حالاتی اخص ظهور حضرت موسی(ع) و نزول تورات و صدور «ده فرمان»  حساب می کنند و یا این که در عالم مسیحیت، مسیحیان؛ تولد حضرت عیسی مسیح (ع) را مبدأ تاریخ خویش قرار داده اند و در تقویم های شرق آسیا ظهور کنفوسیوس، بودا، برهما و امثال آن برای طرفدارانشان مبدأ تاریخ است.

 در میان اعراب عربستان تا زمانی که هجرت، یگانه تاریخ مسلمین شود عام الفیل(1) عمومیت داشت، و اکثر مورخین ولادت حضرت رسول (ص) را به این تاریخ  نوشته اند. اعراب نیز مانند سایر ملل جهان دوازده ماه را یکسال می گرفتند منتهی این دوازده ماه قمری بود و گفته می شود که اساس آن منطبق است بر سنت باستانی اعراب و شریعت ابراهیم (ع). تعیین مبدأ تاریخی مسلمین از رحلت رسول اکرم (ص) و زمان خلافت عمر دومین خلیفه به طول انجامید. قبل از این واقعه، تقویم مسلمین تنظیم نیافته بود و مبدأ و اصول خاصی نداشت، مسلمین گذشت زمان را ماه به ماه حساب می کردند و دوازده که تمام می شد آن را یک سال می نامیدند و از هجرت به بعد هر سالی را به نام واقعه مهمی که در آن سال اتفاق افتاده بود نام گذاری می کردند.

در زمان خلافت عمر در سال 16 یا 17 هجری؛ عمر مجلسی ترتیب داد تا تقویمی برای حکومت اسلامی تنظیم شود؛ تا با استفاده از آن تاریخ وقایع و حساب بیت المال را نسبت به آن مشخص سازد. در این جلسه راجع به واقعه فیل و واقعه بعثت و مبنای تقویم ایرانیان بحث شد ولی هیچ یک از آنان مورد تصویب قرار نگرفت تا اینکه حضرت علی (ع) پیشنهاد نمود که هجرت حضرت رسول اکرم (ص) مبدأ تاریخ و تقویم اسلامی قرار گیرد؛ این پیشنهاد و موضوع آن، بواسطه این که هجرت سبب گشایش در امر مسلمین و اهداف اسلام شده بود مورد قبول عموم حاضرین قرار گرفت.

بعد از تعیین و تصویب مبدأ برای تاریخ اسلام، تعیین مبدأ و سرآغاز برای سال های این تقویم نیز مورد شور و مشورت قرار گرفت؛ که بعد از تبادل نظر؛ ماه محرم بنا به خصوصیات خاص خود که اولاً پایان مراسم و سفر حج بود و ثانیاً آخر ماه های حرام بود بعنوان اولین ماه سال انتخاب شد. در برخی دیگر از منابع نیز آمده است که چون از عصر ابراهیم (ع) اکثر اقوام عرب به علت فراغت از سفر حج و اعمال آن در ماه ذی الحجه، ماه بعد از آن را که محرم باشد، اولین ماه سال می گرفتند، روی این اصل با تبعیت از اصول سنتی اعراب ماه محرم را آغاز سال هجری قرار دادند.

اگرچه در اکثر کشورها مراسم خاص سال نو برگزار می شود ولی در اکثر کشورهای عربی اعیاد فطر و قربان بعنوان بزرگترین عید و جشن ملی در نظر گرفته می شوند. و اما شروع سال قمری و ماه محرم برای شیعیان یادآور قیام خونین و همیشه جاوید امام حسین (ع) است. در مذهب تشیع ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شده است. حادثه ای که با وجود گذشت قرن های متوالی همچنان متبلور و راه گشای جویندگان حق و حقیقت است. 

به هر صورت سال قمری با مبدأ هجرت پیامبر اسلام در ابتدا در جزیره العرب و پس از آن که اعراب مسلمان به کار کشور گشایی روی آوردند در تمام بلاد اسلامی آن زمان گسترش یافت و شیوه گاه شماری ممالک وسیعی از هند تا اسپانیا شد، و در ایران نیز جایگزین سالشمار خورشیدی شد که از ازمنه قدیم در ایران رواج داشت؛ گاهشماری قمری در ایران تا ابتدای سلطنت پهلوی یگانه گاه شماری کشور بود تا اینکه توسط رضا خان گاهشماری در ایران به هجری خورشیدی تغییر یافت.

اینک آغاز سال 1427 هجری قمری را پیش رو داریم، سال قمری با هجرت پر برکت رسول اکرم معنا یافت و مبدأ تاریخ اسلام شد چه اگر پیامبر در مکه باقی می ماند چیزی از اسلام باقی نمی ماند، ولی سال قمری که با هجرت پیامبر مکرم اسلام متبرک شده بود، در سال 61 پس از هجرت به خون عزیزان و خاندان رسول اکرم (ص) رنگ شد و از آن پس سال قمری برای مسلمان راستین جز با اندوهی جانکاه آغاز نگشته است؛ تا کی باشد که خونخواه این خون "ثارالله" بپا خیزد و جهانی را به عدل بیاراید