سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترجمه سورة التوبة(1) (جمعه 87/7/5 ساعت 3:27 عصر)

سوره التوبه

این اعلام بیزاری خدا و رسول اوست به مشرکانی که شما مسلمین با آنان عهد بسته اید(و آنان عهد شکستند)در حق شما فروگذار نکردند، و احدى را بر ضد شما تقویت ننمودند; پیمان آنها را تا
پایان مدتشان محترم بشمرید; زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد! (4)

.(1)

پس به شما مشرکان تا چهار ماه دیگر مهلت داده می شود که در زمین (مکه) گردش و آسایش کنید، و بدانید که شما بر قدرت خدا غالب نخواهید شد و همانا خدا کافران را خوار و ذلیل خواهد کرد.(2)

ودر بزرگترین روز حج (روز عرفه و روز عید که همه در مکه جمعند یا در آن روز که مومنان و مشرکان همه به مکه حاضرند) خدا و رسولش به مردم اعلام می دارند که خدا و رسول از مشرکین بیزارند. پس اگر شما مشرکان توبه کردید برایتان بسی بهتر خواهد بود، و اگر رو برگردانید بدانید که شما بر نیایید، و مژده عذابی دردناک به آن کافران برسان.(3)

مگر آن گروه از مشرکان که با آنها عهد بسته اید و هیچ عهد شما نشکستند و هیچ یک از دشمنان شما را یاری نکرده باشند، پس با آنها تا مدتی که مقرر داشته اید عهد نگاه دارید که خدا متقیان را دوست می دارد.(4)

(اما) وقتى ماه‏هاى حرام پایان گرفت، مشرکان را هر جا یافتید به قتل برسانید؛ و آنها را اسیر سازید؛ و محاصره کنید؛ و در هر کمینگاه، بر سر راه آنها بنشینید! هرگاه توبه کنند، و نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، آنها را رها سازید؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است! (5)

و اگر یکى از مشرکان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها گروهى ناآگاهند! (6)

چگونه براى مشرکان پیمانى نزد خدا و رسول او خواهد بود (در حالى که آنها همواره آماده شکستن پیمانشان هستند)؟! مگر کسانى که نزد مسجد الحرام با آنان پیمان بستید؛ (و پیمان خود را محترم شمردند؛) تا زمانى که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفادارى کنید، که خداوند پرهیزگاران را دوست دارد! (7)

چگونه (پیمان مشرکان ارزش دارد)، در حالى که اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خویشاوندى با شما را مى‏کنند، و نه پیمان را؟! شما را با زبان خود خشنود مى‏کنند، ولى دلهایشان ابا دارد؛ و بیشتر آنها فرمانبردار نیستند! (8)

آنها آیات خدا را به بهاى کمى فروختند؛ و (مردم را) از راه او باز داشتند؛ آنها اعمال بدى انجام مى‏دادند! (9)

(نه تنها درباره شما،) درباره هیچ فرد باایمانى رعایت خویشاوندى و پیمان را نمى‏کنند؛ و آنها همان تجاوز کارانند! (10)

(ولى) اگر توبه کنند، نماز را برپا دارند، و زکات را بپردازند، برادر دینى شما هستند؛و ما آیات خود را براى گروهى که مى‏دانند (و مى‏اندیشند)، شرح مى‏دهیم! (11)

و اگر پیمانهاى خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانى ندارند؛ شاید (با شدت عمل) دست بردارند! (12)

آیا با گروهى که پیمانهاى خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمى‏کنید؟ ! در حالى که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آنها مى‏ترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید! (13)

با آنها پیکار کنید، که خداوند آنان را به دست شما مجازات مى‏کند؛ و آنان را رسوا مى‏سازد؛ و سینه گروهى از مؤمنان را شفا مى‏بخشد(؛ و بر قلب آنها مرهم مى‏نهد) (14)

و خشم دلهاى آنان را از میان مى‏برد! و خدا توبه هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، مى‏پذیرد؛ و خداوند دانا و حکیم است. (15)

آیا گمان کردید که (به حال خود) رها مى‏شوید در حالى که هنوز کسانى که از شما جهاد کردند، و غیر از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند، (از دیگران) مشخص نشده‏اند؟! (باید آزمون شوید؛ و صفوف از هم جدا گردد؛) و خداوند به آنچه عمل مى‏کنید، آگاه است! (16)

مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالى که به کفر خویش گواهى مى‏دهند! آنها اعمالشان نابود (و بى‏ارزش) شده؛ و در آتش (دوزخ)، جاودانه خواهند ماند! (17)

مساجد خدا را تنها کسى آباد مى‏کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و جز از خدا نترسد؛ امید است چنین گروهى از هدایت‏یافتگان باشند. (18)

آیا سیراب کردن حجاج، و آباد ساختن مسجد الحرام را، همانند (عمل) کسى قرار دادید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده، و در راه او جهاد کرده است؟!(این دو،) نزد خدا مساوى نیستند! و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمى‏کند! (19)

آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پیروز و رستگارند! (20)

پروردگارشان آنها را به رحمتى از ناحیه خود، و رضایت (خویش)، و باغهایى از بهشت بشارت مى‏دهد که در آن، نعمتهاى جاودانه دارند؛ (21)

همواره و تا ابد در این باغها (و در میان این نعمتها) خواهند بود؛ زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است! (22)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هرگاه پدران و برادران شما، کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنها را ولى (و یار و یاور و تکیه‏گاه) خود قرار ندهید! و کسانى از شما که آنان را ولى خود قرار دهند، ستمگرند! (23)

بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالى که به دست آورده‏اید، و تجارتى که از کساد شدنش مى‏ترسید، و خانه هائى که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمى‏کند! (24)

خداوند شما را در جاهاى زیادى یارى کرد (و بر دشمن پیروز شدید)؛ و در روز حنین (نیز یارى نمود)؛ در آن هنگام که فزونى جمعیتتان شما را مغرور ساخت، ولى (این فزونى جمعیت) هیچ به دردتان نخورد و زمین با همه وسعتش بر شما تنگ شده؛ سپس پشت (به دشمن) کرده، فرار نمودید! (25)

سپس خداوند «سکینه‏» خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان نازل کرد؛ و لشکرهایى فرستاد که شما نمى‏دیدید؛ و کافران را مجازات کرد؛ و این است جزاى کافران! (26)

سپس خداوند -بعد از آن- توبه هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، مى‏پذیرد؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است. (27)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! مشرکان ناپاکند؛ پس نباید بعد از امسال، نزدیک مسجد الحرام شوند! و اگر از فقر مى‏ترسید، خداوند هرگاه بخواهد، شما را به کرمش بى‏نیاز مى‏سازد؛ (و از راه دیگر جبران مى‏کند؛) خداوند دانا و حکیم است. (28)

با کسانى از اهل کتاب که نه به خدا، و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام مى‏شمرند، و نه آیین حق را مى‏پذیرند، پیکار کنید تا زمانى که با خضوع و تسلیم، جزیه را به دست خود بپردازند! (29)

یهود گفتند: «عزیر پسر خداست!» و نصارى کفتند: «مسیح پسر خداست!» این سخنى است که با زبان خود مى‏گویند، که همانند گفتار کافران پیشین است؛ خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مى‏یابند؟! (30)

(آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایى در برابر خدا قرار دادند، و (همچنین) مسیح فرزند مریم ر؛ در حالى که دستور نداشتند جز خداوند یکتائى را که معبودى جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار مى‏دهند! (31)

آنها مى‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولى خدا جز این نمى‏خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند! (32)

او کسى است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‏ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! (33)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بسیارى از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل مى‏خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمى‏دارند! و کسانى که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) مى‏سازند، و در راه خدا انفاق نمى‏کنند، به مجازات دردناکى بشارت ده! (34)

در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن صورتها و پهلوها و پشتهایشان را داغ مى‏کنند؛ (و به آنها مى‏گویند): این همان چیزى است که براى خود اندوختید (و گنجینه ساختید)! پس بچشید چیزى را که براى خود مى‏اندوختید! (35)

تعداد ماه‏ها نزد خداوند در کتاب الهى، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع مى‏باشد.) این، آیین ثابت و پابرجا(ى الهى) است! بنابر این، در این ماه‏ها به خود ستم نکنید (و از هرگونه خونریزى بپرهیزید)! و (به هنگام نبرد) با مشرکان، دسته جمعى پیکار کنید، همان گونه که آنها دسته جمعى با شما پیکار مى‏کنند؛ و بدانید خداوند با پرهیزگاران است! (36)

نسى‏ء ( جا به جا کردن و تاخیر ماه‏هاى حرام)، افزایشى در کفر (مشرکان)است؛ که با آن، کافران گمراه مى‏شوند؛ یک سال، آن را حلال، و سال دیگر آن را حرام مى کنند، تا به مقدار ماه‏هایى که خداوند تحریم کرده بشود (و عدد چهار ماه، به پندارشان تکمیل گردد)؛ و به این ترتیب، آنچه را خدا حرام کرده، حلال بشمرند. اعمال زشتشان در نظرشان زیبا جلوه داده شده؛ و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند! (37)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چرا هنگامى که به شما گفته مى‏شود: «به سوى جهاد در راه خدا حرکت کنید!» بر زمین سنگینى مى‏کنید (و سستى به خرج مى‏دهید)؟! آیا به زندگى دنیا به جاى آخرت راضى شده‏اید؟! با اینکه متاع زندگى دنیا، در برابر آخرت، جز اندکى نیست! (38)

اگر (به سوى میدان جهاد) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکى مى‏کند، و گروه دیگرى غیر از شما را به جاى شما قرارمى‏دهد؛ و هیچ زیانى به او نمى‏رسانید؛ و خداوند بر هر چیزى تواناست! (39)

اگر او را یارى نکنید، خداوند او را یارى کرد؛ (و در مشکلترین ساعات، او را تنها نگذاشت؛) آن هنگام که کافران او را (از مکه) بیرون کردند، در حالى که دومین نفر بود (و یک نفر بیشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همراه خود مى‏گفت: «غم مخور، خدا با ماست!» در این موقع، خداوند سکینه (و آرامش) خود را بر او فرستاد؛ و با لشکرهایى که مشاهده نمى‏کردید، او را تقویت نمود؛ و گفتار (و هدف) کافران را پایین قرار داد، (و آنها را با شکست مواجه ساخت؛) و سخن خدا (و آیین او)، بالا (و پیروز)است؛ و خداوند عزیز و حکیم است! (40)

(همگى به سوى میدان جهاد) حرکت کنید؛ سبکبار باشید یا سنگین بار! و با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نمایید؛ این براى شما بهتر است اگر بدانید! (41)

(اما گروهى از آنها، چنانند که) اگر غنایمى نزدیک (و در دسترس)، و سفرى آسان باشد، (به طمع دنیا) از تو پیروى مى‏کنند؛ ولى (اکنون که براى میدان تبوک،) راه بر آنها دور (و پر مشقت) است، (سرباز مى‏زنند؛) و بزودى به خدا سوگند یاد مى‏کنند که: «اگر توانایى داشتیم، همراه شما حرکت مى‏کردیم!» (آنها با این اعمال و این دروغها، در واقع) خود را هلاک مى‏کنند؛ و خداوند مى‏داند آنها دروغگو هستند! (42)

خداوند تو را بخشید؛ چرا پیش از آنکه راستگویان و دروغگویان را بشناسى، به آنها اجازه دادى؟! (خوب بود صبر مى‏کردى، تا هر دو گروه خود را نشان دهند!) (43)

آنها که به خدا و روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه براى ترک جهاد (در راه خدا) با اموال و جانهایشان، از تو اجازه نمى‏گیرند؛ و خداوند پرهیزگاران را مى‏شناسد. (44)

تنها کسانى از تو اجازه (این کار را) مى‏گیرند که به خدا و روز جزا ایمان ندارند، و دلهایشان با شک و تردید آمیخته است؛ آنها در تردید خود سرگردانند. (45)

اگر آنها (راست مى‏گفتند، و) اراده داشتند که (بسوى میدان جهاد) خارج شوند، وسیله‏اى براى آن فراهم مى‏ساختند! ولى خدا از حرکت آنها کراهت داشت؛ از این رو (توفیقش را از آنان سلب کرد؛ و) آنها را (از جهاد) باز داشت؛ و به آنان گفته شد: «با «قاعدین‏» ( کودکان و پیران و بیماران) بنشینید!» (46)

اگر آنها همراه شما (بسوى میدان جهاد) خارج مى‏شدند، جز اضطراب و تردید، چیزى بر شما نمى‏افزودند؛ و بسرعت در بین شما به فتنه‏انگیزى (و ایجاد تفرقه و نفاق) مى‏پرداختند؛ و در میان شما، افرادى (سست و ضعیف) هستند که به سخنان آنها کاملا گوش فرامى‏دهند؛ و خداوند، ظالمان را مى‏شناسد. (47)

آنها پیش از این (نیز) در پى فتنه‏انگیزى بودند، و کارها را بر تو دگرگون ساختند (و به هم ریختند)؛ تا آن که حق فرا رسید، و فرمان خدا آشکار گشت (و پیروز شدید)، در حالى که آنها کراهت داشتند. (48)

بعضى از آنها مى‏گویند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن‏»! آگاه باشید آنها (هم اکنون) در گناه سقوط کرده‏اند؛ و جهنم، کافران را احاطه کرده است! (49)

هرگاه نیکى به تو رسد، آنها را ناراحت مى‏کند؛ و اگر مصیبتى به تو رسد، مى‏گویند: «ما تصمیم خود را از پیش گرفته‏ایم.» و بازمى‏گردند در حالى که خوشحالند! (50)

بگو: «هیچ حادثه‏اى براى ما رخ نمى‏دهد، مگر آنچه خداوند براى ما نوشته و مقرر داشته است؛ او مولا (و سرپرست) ماست؛ و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند!» (51)

بگو: «آیا درباره ما، جز یکى از دو نیکى را انتظار دارید؟!(: یا پیروزى یا شهادت) ولى ما انتظار داریم که خداوند، عذابى از سوى خودش (در آن جهان) به شما برساند، یا (در این جهان) به دست ما (مجازات شوید) اکنون که چنین است، شما انتظار بکشید، ما هم با شما انتظار مى‏کشیم!» (52)

بگو: «انفاق کنید؛ خواه از روى میل باشد یا اکراه، هرگز از شما پذیرفته نمى‏شود؛ چرا که شما قوم فاسقى بودید!» (53)

هیچ چیز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد، جز اینکه آنها به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز بجا نمى‏آورند جز با کسالت، و انفاق نمى‏کنند مگر با کراهت! (54)

و (فزونى) اموال و اولاد آنها، تو را در شگفتى فرو نبرد؛ خدا مى‏خواهد آنان را به وسیله آن، در زندگى دنیا عذاب کند، و در حال کفر بمیرند! (55)

آنها به خدا سوگند مى‏خورند که از شما هستند، در حالى که از شما نیستند؛ ولى آنها گروهى هستند که مى‏ترسند (و به خاطر ترس از فاش شدن اسرارشان دروغ مى‏گویند)! (56)

اگر پناهگاه یا غارها یا راهى در زیر زمین بیابند، بسوى آن حرکت مى‏کنند، و با سرعت و شتاب فرار مى‏کنند. (57)

و در میان آنها کسانى هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده میگیرند؛ اگر از آن (غنایم، سهمى) به آنها داده شود، راضى مى‏شوند؛ و اگر داده نشود، خشم مى‏گیرند (؛خواه حق آنها باشد یا نه)! (58)

(در حالى که) اگر به آنچه خدا و پیامبرش به آنان داده راضى باشند، و بگویند: «خداوند براى ما کافى است! و بزودى خدا و رسولش، از فضل خود به ما مى‏بخشند؛ ما تنها رضاى او را مى‏طلبیم. » (براى آنها بهتر است)! (59)

زکاتها مخصوص فقرا و مساکین و کارکنانى است که براى (جمع آورى) آن زحمت مى‏کشند، و کسانى که براى جلب محبتشان اقدام مى‏شود، و براى (آزادى) بردگان، و (اداى دین) بدهکاران، و در راه (تقویت آیین) خدا، و واماندگان در راه؛ این، یک فریضه (مهم) الهى است؛ و خداوند دانا و حکیم است! (60)

از آنها کسانى هستند که پیامبر را آزار مى‏دهند و مى‏گویند: «او آدم خوش‏باورى است!» بگو: «خوش‏باور بودن او به نفع شماست! (ولى بدانید) او به خدا ایمان دارد؛ و (تنها) مؤمنان را تصدیق مى‏کند؛ و رحمت است براى کسانى از شما که ایمان آورده‏اند!» و آنها که رسول خدا را آزار مى‏دهند، عذاب دردناکى دارند! (61)

آنها براى شما به خدا سوگند یاد مى‏کنند، تا شما را راضى سازند؛ در حالى که شایسته‏تر این است که خدا و رسولش را راضى کنند، اگر ایمان دارند! (62)

آیا نمى‏دانند هر کس با خدا و رسولش دشمنى کند، براى او آتش دوزخ است؛ جاودانه در آن مى‏ماند؟! این، همان رسوایى بزرگ است! (63)

منافقان از آن بیم دارند که سوره‏اى بر ضد آنان نازل گردد، و به آنها از اسرار درون قلبشان خبر دهد. بگو: «استهزا کنید! خداوند، آنچه را از آن بیم دارید، آشکار مى‏سازد!» (64)

و اگر از آنها بپرسى(: «چرا این اعمال خلاف را انجام دادید؟!»)، مى‏گویند: «ما بازى و شوخى مى‏کردیم!» بگو:« آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره مى‏کردید؟!» (65)

(بگو:) عذر خواهى نکنید (که بیهوده است؛ چرا که) شما پس از ایمان آوردن، کافر شدید! اگر گروهى از شما را (بخاطر توبه) مورد عفو قرار دهیم، گروه دیگرى را عذاب خواهیم کرد؛ زیرا مجرم بودند! (66)

مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهى از معروف مى‏کنند؛ و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) مى‏بندند؛ خدا را فراموش کردند، و خدا (نیز) آنها را فراموش کرد (،و رحمتش را از آنها قطع نمود)؛ به یقین، منافقان همان فاسقانند! (67)

خداوند به مردان و زنان منافق و کفار، وعده آتش دوزخ داده؛ جاودانه در آن خواهند ماند -همان براى آنها کافى است!- و خدا آنها را از رحمت خود دور ساخته؛ و عذاب همیشگى براى آنهاست! (68)

(شما منافقان،) همانند کسانى هستید که قبل از شما بودند (و راه نفاق پیمودند؛ بلکه) آنها از شما نیرومندتر، و اموال و فرزندانشان بیشتر بود! آنها از بهره خود (از مواهب الهى در راه گناه و هوس) استفاده کردند؛ شما نیز از بهره خود، (در این راه) استفاده کردید، همان گونه که آنها استفاده کردند؛ شما (در کفر و نفاق و استهزاى مؤمنان) فرو رفتید، همان گونه که آنها فرو رفتند؛ (ولى سرانجام) اعمالشان در دنیا و آخرت نابود شد؛ و آنها همان زیانکارانند! (69)

آیا خبر کسانى که پیش از آنها بودند، به آنان نرسیده است؟! «قوم نوح‏» و «عاد» و «ثمود» و «قوم ابراهیم‏» و «اصحاب مدین‏» ( قوم شعیب) و «شهرهاى زیر و رو شده‏» ( قوم لوط)؛ پیامبرانشان دلایل روشن براى آنان آوردند، (ولى نپذیرفتند؛) خداوند به آنها ستم نکرد، اما خودشان بر خویشتن ستم مى‏کردند! (70)