سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تفسیرزندگی حضرت فطمه(ع)(4) (جمعه 87/6/29 ساعت 2:57 صبح)

کلام علی (ع) در رثای فاطمه (س) :  

ـ «ای پیغمبر خدا از من و از دخترت که به دیدن تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است، بر تو درود باد!

خدا چنین خواست که او زودتر از دیگران به تو بپیوندد . پس از او شکیبایی من بپایان رسیده و خویشتن داری من از دست رفته.

ـ اما آنچنان که در جدایی تو صبر را پیشه کردم، در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره ندارم که شکیبایی بر مصیبت سنت است.

ای پیغمبر خدا ! تو بر روی سینة من جان دادی ! ترا بدست خود و در دل خاک سپردم ! قرآن خبر داده است که پایان زندگی همه بازگشت به خداست. اکنون امانت به صاحبانش رسید، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید.

ـ ای پیغمبر خدا پس از او آسمان و زمین زشت می نماید، و هیچگاه اندوه دلم نمی گشاید. چشمانم
بی خواب، و دل از سوز غم{
گداخته} است،‌ تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.

ـ مرگ زهرا ضربتی بود که دل را خسته و غصه ام را پیوسته گردانید. و چه زود جمع ما را به پریشانی کشانید. شکایت خود را به خدا می برم و دخترت را به تو می سپارم! خواهد گفت که امتت پس از تو باوی چه ستمها کردند. آنچه خواهی از او بجو و هر چه خواهی بدو بگو! تا سرّ دل بر تو گشاید، و خونیکه خورده است بیرون آید و خدا که بهترین داور است میان او و ستمکاران داوری نماید.

 

ـ سلامی که به تو می دهم بدرود است نه از ملالت، و از روی شوق است، نه کسالت. اگر می روم نه ملول و خسته جانم و اگر می مانم نه به وعدة خدا بدگمانم. و چون شکیبایان را وعده داده است در انتظار پاداش او می مانم که هر چه هست از اوست و شکیبایی نیکوست. اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت می ماندم  و در این مصیبت بزرگ، چون فرزند مرده ،جوی اشک از دیدگانم می راندم.

ـ خدا گواه هست که دخترت پنهانی بخاک می رود. هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبانها نرفته، حق او را بردند و میراث او را خوردند. درد دل را با تو در میان می گذرام و دل را به یاد تو خوش می دارم که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه. »

 

حضور فاطمه در میان مردم

فاطمه جان، هنگامى‏که به وسط جمعیت‏  حاضر در قیامت مى‏رسى، کسى از زیر عرش پروردگار به گونه‏اى که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد مى‏زند: چشمها را فرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صدیقه فاطمه، دخت پیامبر(ص) و همراهانش عبور کنند.

پس در آن هنگام هیچ کس جز ابراهیم خلیل‏الرحمان و على‏بن ابى‏طالب(ع) و... به تو نگاه نمى‏کنند. (1)

جابربن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبرخدا(ص) این حضور را چنین توصیف مى‏کند:

روز قیامت دخترم فاطمه بر مرکبى از مرکبهاى بهشت وارد عرصه محشر مى‏شود. مهار آن مرکب از مروارید درخشان، چهار پایش از زمرد سبز، دنباله‏اش از مشک بهشتى و چشمانش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضاى داخل آن گنبد انوار عفو الهى و خارج آن پرتو رحمت‏خدایى است. بر فرازش تاجى از نور دیده مى‏شود که هفتاد پایه از در و یاقوت دارد که همانند ستارگان درخشان نور مى‏افشانند.

در هریک از دو سمت راست و چپ آن مرکب هفتاد هزار فرشته به چشم مى‏خورد.

جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صداى بلند ندا مى‏کند: نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظرها پایین افکنید. این فاطمه دختر محمد است که عبور مى‏کند.

در این هنگام، حتى پیامبران و انبیا و صدیقین و شهدا همگى از ادب دیده فرو مى‏گیرند تا فاطمه(س) عبور مى‏کند و در مقابل عرش پروردگارش قرار مى‏گیرد. (2)

منبرى از نور براى فاطمه(س)

در ادامه گفتگوى پیامبر با دختر گرامى‏اش درباره چگونگى حضور وى در عرصه قیامت، چنین مى‏خوانیم: سپس منبرى از نور برایت‏برقرار مى‏سازند که هفت پله دارد و بین هر پله‏اى تا پله دیگر صفهایى از فرشتگان قرار گرفته‏اند که در دستشان پرچمهاى نور است. همچنین در طرف چپ و راست منبر حورالعین صف مى‏کشند... آنگاه که بر بالاى منبرقرار مى‏گیرى، جبرئیل مى‏آید و مى‏گوید: اى فاطمه! آنچه مایلى از خدا بخواه

 

 

خلاصه شده از: زندگانی فاطمه زهرا (س)/ دکتر سید جعفر شهیدی/ دفتر نشر فرهنگ اسلامی/ چاپ 34 1378

برگرفته  از کتاب در مکتب فاطمه