به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
المص (1)
این کتابى است که بر تو نازل شده؛ و نباید از ناحیه آن، ناراحتى در سینه داشته باشى! تا به وسیله آن، (مردم را از عواقب سوء عقاید و اعمال نادرستشان) بیم دهى؛ و تذکرى است براى مؤمنان. (2)
از چیزى که از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده، پیروى کنید! و از اولیا و معبودهاى دیگر جز او، پیروى نکنید! اما کمتر متذکر مىشوید! (3)
چه بسیار شهرها و آبادیها که آنها را (بر اثر گناه فراوانشان) هلاک کردیم!و عذاب ما شبهنگام، یا در روز هنگامى که استراحت کرده بودند، به سراغشان آمد. (4)
و در آن موقع که عذاب ما به سراغ آنها آمد، سخنى نداشتند جز اینکه گفتند:«ما ظالم بودیم! سذللّه (ولى این اعتراف به گناه، دیگر دیر شده بود؛ و سودى به حالشان نداشت.) (5)
به یقین، (هم) از کسانى که پیامبران به سوى آنها فرستاده شدند سؤال خواهیم کرد؛ (و هم) از پیامبران سؤال مىکنیم! (6)
و مسلما (اعمالشان را) با علم (خود) براى آنان شرح خواهیم داد؛ و ما هرگز غایب نبودیم (بلکه همه جا حاضر و ناظر اعمال بندگان هستیم)! (7)
وزن کردن (اعمال، و سنجش ارزش آنها) در آن روز، حق است! کسانى که میزانهاى (عمل) آنها سنگین است، همان رستگارانند! (8)
و کسانى که میزانهاى (عمل) آنها سبک است، افرادى هستند که سرمایه وجود خود را، بخاطر ظلم و ستمى که نسبت به آیات ما مىکردند، از دست دادهاند. (9)
ما تسلط و مالکیت و حکومت بر زمین را براى شما قرار دادیم؛ و انواع وسایل زندگى را براى شما فراهم ساختیم؛ اما کمتر شکرگزارى مىکنید! (10)
ما شما را آفریدیم؛ سپس صورت بندى کردیم؛ بعد به فرشتگان گفتیم: «براى آدم خضوع کنید! » آنها همه سجده کردند؛ جز ابلیس که از سجدهکنندگان نبود. (11)
(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟» گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل!» (12)
گفت: «از آن (مقام و مرتبهات) فرود آى! تو حق ندارى در آن (مقام و مرتبه) تکبر کنى! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکى! (13)
گفت: «مرا تا روزى که (مردم) برانگیخته مىشوند مهلت ده (و زنده بگذار!)» (14)
فرمود: «تو از مهلت داده شدگانى!» (15)
گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین مى کنم! (16)
سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مىروم؛ و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت!» (17)
فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بیرون رو! و سوگند یاد مىکنم که هر کس از آنها از تو پیروى کند، جهنم را از شما همگى پر مىکنم! (18)
و اى آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید! و از هر جا که خواستید، بخورید! اما به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود!» (19)
سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد؛ و گفت: سخللّهپروردگارتان شما را از این درخت نهى نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید،) فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند!» (20)
و براى آنها سوگند یاد کرد که من براى شما از خیرخواهانم. (21)
و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامى که از آن درخت چشیدند، اندامشان ( عورتشان) بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگهاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آیا شما را از آن درخت نهى نکردم؟! ونگفتم که شیطان براى شما دشمن آشکارى است؟!» (22)
گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشى و بر ما رحم نکنى، از زیانکاران خواهیم بود!» (23)
فرمود: «(از مقام خویش،) فرود آیید، در حالى که بعضى از شما نسبت به بعض دیگر، دشمن خواهید بود! (شیطان دشمن شماست، و شما دشمن او!) و براى شما در زمین، قرارگاه و وسیله بهرهگیرى تا زمان معینى خواهد بود.» (24)
فرمود: «در آن ( زمین) زنده مىشوید؛ و در آن مىمیرید؛ و (در رستاخیز) از آن خارج خواهید شد.» (25)
اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایه زینت شماست؛ اما لباس پرهیزگارى بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکر (نعمتهاى او) شوند! (26)
اى فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد، آن گونه که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد، و لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اینکه او و همکارانش شما را مىبینند از جایى که شما آنها را نمىبینید؛ (اما بدانید) ما شیاطین را اولیاى کسانى قرار دادیم که ایمان نمىآورند! (27)
و هنگامى که کار زشتى انجام مىدهند مىگویند: «پدران خود را بر این عمل یافتیم؛ و خداوند ما را به آن دستور داده است!» بگو: «خداوند (هرگز) به کار زشت فرمان نمىدهد! آیا چیزى به خدا نسبت مىدهید که نمىدانید؟!» (28)
بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است؛ و توجه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوى او کنید! و او را بخوانید، در حالى که دین (خود) را براى او خالص گردانید! (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) بازمىگردید! (29)
جمعى را هدایت کرده؛ و جمعى (که شایستگى نداشتهاند،) گمراهى بر آنها مسلم شده است. آنها (کسانى هستند که) شیاطین را به جاى خداوند، اولیاى خود انتخاب کردند؛ و گمان مىکنند هدایت یافتهاند! (30)
اى فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید! و (از نعمتهاى الهى) بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمىدارد! (31)
بگو: «چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده، و روزیهاى پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آوردهاند؛ (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند؛ ولى) در قیامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود.» این گونه آیات (خود) را براى کسانى که آگاهند، شرح مىدهیم! (32)
بگو: «خداوند، تنها اعمال زشت را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است؛ و (همچنین) گناه و ستم بناحق را؛ و اینکه چیزى را که خداوند دلیلى براى آن نازل نکرده، شریک او قرار دهید؛ و به خدا مطلبى نسبت دهید که نمىدانید.» (33)
براى هر قوم و جمعیتى، زمان و سرآمد (معینى) است؛ و هنگامى که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن تاخیر مىکنند، و نه بر آن پیشى مىگیرند. (34)
اى فرزندان آدم! اگر رسولانى از خود شما به سراغتان بیایند که آیات مرا براى شما بازگو کنند، (از آنها پیروى کنید؛) کسانى که پرهیزگارى پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسى بر آنهاست و نه غمناک مى شوند. (35)
و آنها که آیات ما را تکذیب کنند، و در برابر آن تکبر ورزند، اهل دوزخند؛ جاودانه در آن خواهند ماند. (36)
چه کسى ستمکارتر است از آنها که بر خدا دروغ مىبندند، یا آیات او را تکذیب مى کنند؟! آنها نصیبشان را از آنچه مقدر شده (از نعمتها و مواهب این جهان) مىبرند؛ تا زمانى که فرستادگان ما (فرشتگان قبض ارواح) به سراغشان روند و جانشان را بگیرند؛ از آنها مىپرسند: «کجایند معبودهایى که غیر از خدا مىخواندید؟! (چرا به یارى شما نمىآیند؟!)» مىگویند: «آنها (همه) گم شدند (و از ما دور گشتند!)» و بر ضد خود گواهى مىدهند که کافر بودند! (37)
(خداوند به آنها) مىگوید: «در صف گروههاى مشابه خود از جن و انس در آتش وارد شوید!» هر زمان که گروهى وارد مىشوند، گروه دیگر را لعن مىکنند؛ تا همگى با ذلت در آن قرار گیرند. (در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود مىگویند: «خداوندا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند؛ پس کیفر آنها را از آتش دو برابر کن! (کیفرى براى گمراهیشان، و کیفرى بخاطر گمراه ساختن ما.)» مىفرماید: «براى هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است؛ ولى نمىدانید! (چرا که پیروان اگر گرد پیشوایان گمراه را نگرفته بودند، قدرتى بر اغواى مردم نداشتند.)» (38)
و پیشوایان آنها به پیروان خود مىگویند: «شما امتیازى بر ما نداشتید؛ پس بچشید عذاب (الهى) را در برابر آنچه انجام مىدادید! (39)
کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبر ورزیدند، (هرگز) درهاى آسمان به رویشان گشوده نمىشود؛ و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این گونه، گنهکاران را جزا مىدهیم! (40)
براى آنها بسترى از (آتش) دوزخ، و روى آنها پوششهایى (از آن) است؛ و اینچنین ظالمان را جزا میدهیم! (41)
و کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند -البته هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمىکنیم- آنها اهل بهشتند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند. (42)
و آنچه در دلها از کینه و حسد دارند، برمىکنیم (تا در صفا و صمیمیت با هم زندگى کنند)؛ و از زیر (قصرها و درختان) آنها، نهرها جریان دارد؛ مىگویند: «ستایش مخصوص خداوندى است که ما را به این (همه نعمتها) رهنمون شد؛ و اگر خدا ما را هدایت نکرده بود، ما (به اینها) راه نمىیافتیم! مسلما فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند!» و (در این هنگام) به آنان ندا داده مىشود که: «این بهشت را در برابر اعمالى که انجام مىدادید، به ارث بردید!» (43)
و بهشتیان دوزخیان را صدا مىزنند که: «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، همه را حق یافتیم؛ آیا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟!» در این هنگام، ندادهندهاىدر میان آنها ندا مىدهد که: «لعنت خدا بر ستمگران باد! (44)
همانها که (مردم را) از راه خدا بازمىدارند، و (با القاى شبهات) مىخواهند آن را کج و معوج نشان دهند؛ و آنها به آخرت کافرند!» (45)
و در میان آن دو ( بهشتیان و دوزخیان)، حجابى است؛ و بر «اعراف» مردانى هستند که هر یک از آن دو را از چهرهشان مىشناسند؛ و به بهشتیان صدا مىزنند که: «درود بر شما باد!» اما داخل بهشت نمىشوند، در حالى که امید آن را دارند. (46)
و هنگامى که چشمشان به دوزخیان مىافتد مىگویند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!» (47)
و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخیان را) که از سیمایشان آنها را مىشناسند، صدا مىزنند و مىگویند: «(دیدید که) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبرهاى شما، به حالتان سودى نداد!» (48)
آیا اینها ( این واماندگان بر اعراف) همانان نیستند که سوگند یاد کردید رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولى خداوند بخاطر ایمان و بعضى اعمال خیرشان، آنها را بخشید؛ هم اکنون به آنها گفته مىشود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسى دارید و نه غمناک مىشوید! (49)
و دوزخیان، بهشتیان را صدا مىزنند که: «(محبت کنید) و مقدارى آب، یا از آنچه خدا به شما روزى داده، به ما ببخشید!» آنها (در پاسخ) مىگویند: «خداوند اینها را بر کافران حرام کرده است!» (50)
همانها که دین و آیین خود را سرگرمى و بازیچه گرفتند؛ و زندگى دنیا آنان را مغرور ساخت؛ امروز ما آنها را فراموش مىکنیم، همان گونه که لقاى چنین روزى را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند. (51)
ما کتابى براى آنها آوردیم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهى شرح دادیم؛ (کتابى) که مایه هدایت و رحمت براى جمعیتى است که ایمان مىآورند. (52)
آیا آنها جز انتظار تاویل آیات (و فرا رسیدن تهدیدهاى الهى) دارند؟ آن روز که تاویل آنها فرا رسد، (کار از کار گذشته، و پشیمانى سودى ندارد؛ و) کسانى که قبلا آن را فراموش کرده بودند مىگویند: «فرستادگان پروردگار ما، حق را آوردند؛ آیا (امروز) شفیعانى براى ما وجود دارند که براى ما شفاعت کنند؟ یا (به ما اجازه داده شود به دنیا) بازگردیم، و اعمالى غیر از آنچه انجام مىدادیم، انجام دهیم؟!» (ولى) آنها سرمایه وجود خود را از دست دادهاند؛ و معبودهایى را که به دروغ ساخته بودند، همگى از نظرشان :گم مىشوند. (نه راه بازگشتى دارند، و نه شفیعانى!) (53)
پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید؛ سپس به تدبیر جهان هستى پرداخت؛ با (پرده تاریک) شب، روز را مى پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسخر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان او)ست! پر برکت (و زوالناپذیر) است خداوندى که پروردگار جهانیان است! (54)
پروردگار خود را (آشکارا) از روى تضرع، و در پنهانى، بخوانید! (و از تجاوز، دست بردارید که) او متجاوزان را دوست نمىدارد! (55)
و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید! (بیم از مسؤولیتها، و امید به رحمتش. و نیکى کنید) زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است! (56)
او کسى است که بادها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش مىفرستد؛ تا ابرهاى سنگینبار را (بر دوش) کشند؛ (سپس) ما آنها را به سوى زمینهاى مرده مىفرستیم؛ و به وسیله آنها، آب (حیاتبخش) را نازل مىکنیم؛ و با آن، از هرگونه میوهاى (از خاک تیره) بیرون مىآوریم؛ این گونه (که زمینهاى مرده را زنده کردیم،) مردگان را (نیز در قیامت) زنده مىکنیم، شاید (با توجه به این مثال) متذکر شوید! (57)
سرزمین پاکیزه 0و شیرین)، گیاهش به فرمان پروردگار مىروید؛ اما سرزمینهاى بد طینت (و شورهزار)، جز گیاه ناچیز و بىارزش، از آن نمىروید؛ این گونه آیات (خود) را براى آنها که شکرگزارند، بیان مىکنیم! (58)
ما نوح را به سوى قومش فرستادیم؛ او به آنان گفت: «اى قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودى جز او براى شما نیست! (و اگر غیر او را عبادت کنید،) من بر شما از عذاب روز بزرگى مىترسم!» (59)
(ولى) اشراف قومش به او گفتند: «ما تو را در گمراهى آشکارى مىبینیم!» (60)
گفت: «اى قوم من! هیچ گونه گمراهى در من نیست؛ ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم! (61)
رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مىکنم؛ و خیرخواه شما هستم؛ و از خداوند چیزهایى مىدانم که شما نمىدانید. (62)
آیا تعجب کردهاید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردى از میان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بیمتان دهد، و (در پرتو این دستور،) پرهیزگارى پیشه کنید و شاید مشمول رحمت (الهى) گردید؟! (63)
اما سرانجام او را تکذیب کردند؛ و ما او و کسانى را که با وى در کشتى بودند، رهایى بخشیدیم؛ و کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، غرق کردیم؛ چه اینکه آنها گروهى نابینا (و کوردل) بودند. (64)
و به سوى قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستادیم)؛ گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودى براى شما نیست! آیا پرهیزگارى پیشه نمىکنید؟!» (65)
اشراف کافر قوم او گفتند: «ما تو را در سفاهت (و نادانى و سبک مغزى) مىبینیم، و ما مسلما تو را از دروغگویان مىدانیم!» (66)
گرفت: «اى قوم من! هیچ گونه سفاهتى در من نیست؛ ولى فرستادهاى از طرف پروردگار جهانیانم. (67)
رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مىکنم؛ و من خیرخواه امینى براى شما هستم. (68)
آیا تعجب کردهاید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردى از میان شما به شما برسد تا (از مجازات الهى) بیمتان دهد؟! و به یاد آورید هنگامى که شما را جانشینان قوم نوح قرار داد؛ و شما را از جهت خلقت (جسمانى) گسترش (و قدرت) داد؛ پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید، شاید رستگار شوید!» (69)
گفتند: «آیا به سراغ ما آمدهاى که تنها خداى یگانه را بپرستیم، و آنچه را پدران ما مىپرستند، رها کنیم؟! پس اگر راست مىگوئى آنچه را (از بلا و عذاب الهى) به ما وعده مىدهى، بیاور»! (70)
گفت: «پلیدى و غضب پروردگارتان، شما را فرا گرفته است! آیا با من در مورد نامهایى مجادله مىکنید که شما و پدرانتان 0بعنوان معبود و خدا، بر بتها) گذاردهاید، در حالى که خداوند هیچ دلیلى درباره آن نازل نکرده است؟! پس شما منتظر باشید، من هم با شما انتظار مىکشم! (شما انتظار شکست من، و من انتظار عذاب الهى براى شما!)» (71)
سرانجام، او و کسانى را که با او بودند، برحمت خود نجات بخشیدیم؛ و ریشه کسانى که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نیاوردند، قطع کردیم! (72)
و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودى براى شما نیست! دلیل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده: این «ناقه» الهى براى شما معجزهاى است؛ او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهاى بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکى شما را خواهد گرفت! (73)