سفارش تبلیغ
صبا ویژن
6. ترجمه سورة الأنعام (1) (جمعه 87/7/5 ساعت 1:25 صبح)

سوره الانعام

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

ستایش براى خداوندى است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمتها و نور را پدید آورد؛ اما کافران براى پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمى‏دهند (با اینکه دلایل توحید و یگانگى او، در آفرینش جهان آشکار است)! (1)

او کسى است که شما را از گل آفرید؛ سپس مدتى مقرر داشت (تا انسان تکامل یابد)؛ و اجل حتمى نزد اوست (و فقط او از آن آگاه است). با این همه، شما (مشرکان در توحید و یگانگى و قدرت او،) تردید مى‏کنید! (2)

اوست خداوند در آسمانها و در زمین؛ پنهان و آشکار شما را مى‏داند؛ و از آنچه (انجام مى‏دهید و) به دست مى‏آورید، با خبر است. (3)

هیچ نشانه و آیه‏اى از آیات پروردگارشان براى آنان نمى‏آید، مگر اینکه از آن رویگردان مى‏شوند! (4)

آنان، حق را هنگامى که سراغشان آمد، تکذیب کردند! ولى بزودى خبر آنچه را به باد مسخره مى‏گرفتند، به آنان مى‏رسد؛ (و از نتایج کار خود، آگاه مى‏شوند). (5)

آیا ندیدند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامى که (از شما نیرومندتر بودند؛ و) قدرتهایى به آنها داده بودیم که به شما ندادیم؛ بارانهاى پى‏درپى براى آنها فرستادیم؛ و از زیر (آبادیهاى) آنها، نهرها را جارى ساختیم؛ (اما هنگامى که سرکشى و طغیان کردند،) آنان را بخاطر گناهانشان نابود کردیم؛ و جمعیت دیگرى بعد از آنان پدید آوردیم. (6)

(حتى) اگر ما نامه‏اى روى صفحه‏اى بر تو نازل کنیم، و (علاوه بر دیدن و خواندن،) آن را با دستهاى خود لمس کنند، باز کافران مى‏گویند: «این، چیزى جز یک سحر آشکار نیست‏»! (7)

(از بهانه‏هاى آنها این بود که) گفتند: «چرا فرشته‏اى بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوى خدا همراهى کند؟!)» ولى اگر فرشته‏اى بفرستیم، (و موضوع، جنبه حسى و شهود پیدا کند،) کار تمام مى‏شود؛ (یعنى اگر مخالفت کنند،) دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همه هلاک مى‏شوند). (8)

و اگر او را فرشته‏اى قرارمى‏دادیم، حتما وى را بصورت انسانى درمى‏آوردیم؛ (باز به پندار آنان،) کار را بر آنها مشتبه مى‏ساختیم؛ همان‏طور که آنها کار را بر دیگران مشتبه مى‏سازند! (9)

(با این حال، نگران نباش!) جمعى از پیامبران پیش از تو را استهزا کردند؛ اما سرانجام، آنچه را مسخره مى‏کردند، دامانشان را مى‏گرفت؛ (و عذاب الهى بر آنها فرود آمد). (10)

بگو: «روى زمین گردش کنید! سپس بنگرید سرانجام تکذیب‏کنندگان آیات الهى چه شد؟! س‏ذللّه (11)

بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است، از آن کیست؟» بگو: «از آن خداست؛ رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده؛ (و به همین دلیل،) بطور قطع همه شما را در روز قیامت، که در آن شک و تردیدى نیست، گرد خواهد آورد. (آرى،) فقط کسانى که سرمایه‏هاى وجود خویش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ایمان نمى‏آورند. (12)

و براى اوست آنچه در شب و روز قرار دارد؛ و او، شنوا و داناست. (13)

بگو: «آیا غیر خدا را ولى خود انتخاب کنم؟! (خدایى) که آفریننده آسمانها و زمین است؛ اوست که روزى مى‏دهد، و از کسى روزى نمى‏گیرد.» بگو: «من مامورم که نخستین مسلمان باشم؛ و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!» (14)

بگو: «من (نیز) اگر نافرمانى پروردگارم کنم، از عذاب روزى بزرگ ( روز رستاخیز) مى‏ترسم! (15)

آن کس که در آن روز، مجازات الهى به او نرسد، خداوند او را مشمول رحمت خویش ساخته؛ و این همان پیروزى آشکار است.» (16)

اگر خداوند زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمى‏تواند آن را برطرف سازد! و اگر خیرى به تو رساند، او بر همه چیز تواناست؛ (و از قدرت او، هرگونه نیکى ساخته است.) (17)

اوست که بر بندگان خود، قاهر و مسلط است؛ و اوست حکیم آگاه! (18)

بگو: «بالاترین گواهى، گواهى کیست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست؛ و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها مى‏رسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آیا براستى شما گواهى مى‏دهید که معبودان دیگرى با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهى نمى‏دهم‏». بگو: س‏خ‏للّهاوست تنها معبود یگانه؛ و من از آنچه براى او شریک قرارمى‏دهید، بیزارم!» (19)

آنان که کتاب آسمانى به ایشان داده‏ایم، بخوبى او ( پیامبر) را مى‏شناسند، همان‏گونه که فرزندان خود را مى‏شناسند؛ فقط کسانى که سرمایه وجود خود را از دست داده‏اند، ایمان نمى‏آورند. (20)

چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته ( همتایى براى او قائل شده)، و یا آیات او را تکذیب کرده است؟! مسلما ظالمان، رستگار نخواهند شد! (21)

آن روز که همه آنها را محشور مى‏کنیم؛ سپس به مشرکان مى‏گوییم: «معبودهایتان، که همتاى خدا مى‏پنداشتید، کجایند؟» (چرا به یارى شما نمى‏شتابند؟!) (22)

سپس پاسخ‏و عذر آنها، چیزى جز این نیست که مى‏گویند: «به خداوندى که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم!» (23)

ببین چگونه به خودشان (نیز) دروغ مى‏گویند، و آنچه را بدروغ همتاى خدا مى‏پنداشتند، از دست مى‏دهند! (24)

پاره‏اى از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامى‏دهند؛ ولى بر دلهاى آنان پرده‏ها افکنده‏ایم تا آن را نفهمند؛ و در گوش آنها، سنگینى قرار داده‏ایم. و (آنها بقدرى لجوجند که) اگر تمام نشانه‏هاى حق را ببینند، ایمان نمى‏آورند؛ تا آنجا که وقتى به سراغ تو مى‏آیند که با تو پرخاشگرى کنند، کافران مى‏گویند: «اینها فقط افسانه‏هاى پیشینیان است!» (25)

آنها دیگران را از آن بازمى‏دارند؛ و خود نیز از آن دورى مى‏کنند؛ آنها جز خود را هلاک نمى‏کنند، ولى نمى‏فهمند! (26)

کاش (حال آنها را) هنگامى که در برابر آتش (دوزخ) ایستاده‏اند، ببینى! مى‏گویند: اى کاش (بار دیگر، به دنیا) بازگردانده مى‏شدیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمى‏کردیم، و از مؤمنان مى‏بودیم! (27)

(آنها در واقع پشیمان نیستند،) بلکه اعمال و نیاتى را که قبلا پنهان مى‏کردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتاده‏اند). و اگر بازگردند، به همان اعمالى که از آن نهى شده بودند بازمى‏گردند؛ آنها دروغگویانند. (28)

آنها گفتند: «چیزى جز این زندگى دنیاى ما نیست؛ و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد!» (29)

اگر آنها را به هنگامى که در پیشگاه پروردگارشان ایستاده‏اند، ببینى! (به آنها) مى‏گوید: «آیا این حق نیست؟» مى‏گویند: «آرى، قسم به پروردگارمان (حق است!)» مى‏گوید: «پس مجازات را بچشید به سزاى آنچه انکار مى‏کردید!» (30)

آنها که لقاى پروردگار را تکذیب کردند، مسلما زیان دیدند؛ (و این تکذیب، ادامه مى یابد) تا هنگامى که ناگهان قیامت به سراغشان بیاید؛ مى‏گویند: «اى افسوس بر ما که درباره آن، کوتاهى کردیم!» و آنها (بار سنگین) گناهانشان را بر دوش مى‏کشند؛ چه بد بارى بر دوش خواهند داشت! (31)

زندگى دنیا، چیزى جز بازى و سرگرمى نیست! و سراى آخرت، براى آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمى‏اندیشید؟! (32)

ما مى‏دانیم که گفتار آنها، تو را غمگین مى‏کند؛ ولى (غم مخور! و بدان که) آنها تو را تکذیب نمى‏کنند؛ بلکه ظالمان، آیات خدا را انکار مى‏نمایند. (33)

پیش از تو نیز پیامبرانى تکذیب شدند؛ و در برابر تکذیبها، صبر و استقامت کردند؛ و (در این راه،) آزار دیدند، تا هنگامى که یارى ما به آنها رسید. (تو نیز چنین باش! و این، یکى از سنتهاى الهى است؛) و هیچ چیز نمى‏تواند سنن خدا را تغییر دهد؛ و اخبار پیامبران به تو رسیده است. (34)

و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانى نقبى در زمین بزنى، یا نردبانى به آسمان بگذارى (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کنى، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگرى) براى آنها بیاورى! (ولى بدان که این لجوجان، ایمان نمى‏آورند!) اما اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولى هدایت اجبارى، چه سودى دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش! (35)

تنها کسانى (دعوت تو را) مى‏پذیرند که گوش شنوا دارند؛ اما مردگان (و آنها که روح انسانى را از دست داده‏اند، ایمان نمى‏آورند؛ و) خدا آنها را (در قیامت) برمى‏انگیزد؛ سپس به سوى او، بازمى‏گردند. (36)

و گفتند: «چرا نشانه (و معجزه‏اى) از طرف پروردگارش بر او نازل نمى‏شود؟!» بگو: «خداوند، قادر است که نشانه‏اى نازل کند؛ ولى بیشتر آنها نمى‏دانند!» (37)

هیچ جنبنده‏اى در زمین، و هیچ پرنده‏اى که با دو بال خود پرواز مى‏کند، نیست مگر اینکه امتهایى همانند شما هستند. ما هیچ چیزرا در این کتاب، فرو گذار نکردیم؛ سپس همگى به سوى پروردگارشان محشور مى‏گردند. (38)

آنها که آیات ما را تکذیب کردند، کرها و لالهایى هستند که در تاریکیها قرار دارند. هر کس را خدا بخواهد (و مستحق باشد،) گمراه مى‏کند؛ و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند،) بر راه راست قرار خواهد داد. (39)

بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا (براى حل مشکلات خود،) غیر خدا را مى‏خوانید اگر راست مى‏گویید؟!» (40)

(نه،) بلکه تنها او را مى‏خوانید! و او اگر بخواهد، مشکلى را که بخاطر آن او را خوانده‏اید، برطرف مى‏سازد؛ و آنچه را (امروز) همتاى خدا قرارمى‏دهید، (در آن روز) فراموش خواهید کرد. (41)

ما به سوى امتهایى که پیش از تو بودند، (پیامبرانى) فرستادیم؛ (و هنگامى که با این پیامبران به مخالفت برخاستند،) آنها را با شدت و رنج و ناراحتى مواجه ساختیم؛ شاید (بیدار شوند و در برابر حق،) خضوع کنند و تسلیم گردند! (42)

چرا هنگامى که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهاى آنها قساوت پیدا کرد؛ و شیطان، هر کارى را که مى‏کردند، در نظرشان زینت داد! (43)

(آرى،) هنگامى که (اندرزها سودى نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم؛ تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم)؛ در این هنگام، همگى مایوس شدند؛ (و درهاى امید به روى آنها بسته شد). (44)

و (به این ترتیب،) دنباله (زندگى) جمعیتى که ستم کرده بودند، قطع شد. و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است. (45)

بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند، گوش و چشمهایتان را بگیرد، و بر دلهاى شما مهر نهد (که چیزى را نفهمید)، چه کسى جز خداست که آنها را به شما بدهد؟!» ببین چگونه آیات را به گونه‏هاى مختلف براى آنها شرح مى‏دهیم، سپس آنها روى مى‏گردانند! (46)

بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب خدا بطور ناگهانى (و پنهانى) یا آشکارا به سراغ شما بیاید، آیا جز جمعیت ستمکار هلاک مى‏شوند؟!» (47)

ما پیامبران را، جز (به عنوان) بشارت دهنده و بیم دهنده، نمى‏فرستیم؛ آنها که ایمان بیاورند و (خویشتن را) اصلاح کنند، نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مى‏شوند. (48)

و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، عذاب (پروردگار) بخاطر نافرمانیها به آنان مى‏رسد. (49)

بگو: «من نمى‏گویم خزاین خدا نزد من است؛ و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم! و به شما نمى‏گویم من فرشته‏ام؛ تنها از آنچه به من وحى مى‏شود پیروى مى‏کنم.» بگو: س‏خ‏للّهآیا نابینا و بینا مساویند؟! پس چرا نمى‏اندیشید؟!» (50)

و به وسیله آن (قرآن)، کسانى را که از روز حشر و رستاخیز مى‏ترسند، بیم ده! (روزى که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعت‏کننده‏اى جز او ( خدا) ندارند؛ شاید پرهیزگارى پیشه کنند! (51)

و کسانى را که صبح و شام خدا را مى‏خوانند، و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن! نه چیزى از حساب آنها بر توست، و نه چیزى از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کنى، از ستمگران خواهى بود! (52)

و این چنین بعضى از آنها را با بعض دیگر آزمودیم (توانگران را بوسیله فقیران)؛ تا بگویند: س‏خ‏للّهآیا اینها هستند که خداوند از میان ما (برگزیده، و) بر آنها منت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده است؟!» آیا خداوند، شاکران را بهتر نمى‏شناسد؟! (53)

هرگاه کسانى که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده؛ هر کس از شما کار بدى از روى نادانى کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا مى‏شود چرا که) او آمرزنده مهربان است.» (54)

و این چنین آیات را برمیشمریم، (تا حقیقت بر شما روشن شود،) و راه گناهکاران آشکار گردد. (55)

بگو: «من از پرستش کسانى که غیر از خدا مى‏خوانید، نهى شده‏ام!» بگو: «من از هوى و هوسهاى شما، پیروى نمى‏کنم؛ اگر چنین کنم، گمراه شده‏ام؛ و از هدایت‏یافتگان نخواهم بود! س‏ذللّه (56)

بگو: «من دلیل روشنى از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کرده‏اید! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهى) عجله دارید، به دست من نیست !حکم و فرمان، تنها از آن خداست! حق را از باطل جدا مى‏کند، و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است.» (57)

بگو: «اگر آنچه درباره آن عجله دارید نزد من بود، (و به درخواست شما ترتیب‏اثر مى‏دادم، عذاب الهى بر شما نازل مى‏گشت؛) و کار میان من و شما پایان گرفته بود؛ ولى خداوند ظالمان را بهتر مى‏شناسد (و بموقع مجازات مى‏کند.)» (58)

کلیدهاى غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسى آنها را نمى‏داند. او آنچه را در خشکى و دریاست مى‏داند؛ هیچ برگى (از درختى) نمى‏افتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانه‏اى در تاریکیهاى زمین، و نه هیچ تر و خشکى وجود دارد، جز اینکه در کتابى آشکار ( در کتاب علم خدا) ثبت است. (59)

او کسى است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) مى‏گیرد؛ و از آنچه در روز کرده‏اید، با خبر است؛ سپس در روز شما را (از خواب) برمى‏انگیزد؛ و (این وضع همچنان ادامه مى‏یابد) تا سرآمد معینى فرا رسد؛ سپس بازگشت شما به سوى اوست؛ و سپس شما را از آنچه عمل مى‏کردید، با خبر مى‏سازد. (60)

او بر بندگان خود تسلط کامل دارد؛ و مراقبانى بر شما مى‏گمارد؛ تا زمانى که یکى از شما را مرگ فرا رسد؛ (در این موقع،) فرستادگان ما جان او را مى‏گیرند؛ و آنها (در نگاهدارى حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهى نمى‏کنند. (61)

سپس (تمام بندگان) به سوى خدا، که مولاى حقیقى آنهاست، بازمى‏گردند. بدانید که حکم و داورى، مخصوص اوست؛ و او، سریعترین حسابگران است! (62)

بگو: «چه کسى شما را از تاریکیهاى خشکى و دریا رهایى مى‏بخشد؟ در حالى که او را با حالت تضرع (و آشکارا) و در پنهانى مى‏خوانید؛ (و مى‏گویید:) اگر از این (خطرات و ظلمتها) ما را رهایى مى‏بخشد، از شکرگزاران خواهیم بود.» (63)

بگو: «خداوند شما را از اینها، و از هر مشکل و ناراحتى، نجات مى‏دهد؛ باز هم شما براى او شریک قرار مى‏دهید! (و راه کفر مى‏پویید.)» (64)

بگو: «او قادر است که از بالا یا از زیر پاى شما، عذابى بر شما بفرستد؛ یا بصورت دسته‏هاى پراکنده شما را با هم بیامیزد؛ و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یک از شما بوسیله دیگرى بچشاند.» ببین چگونه آیات گوناگون را (براى آنها) بازگو مى‏کنیم! شاید بفهمند (و بازگردند)! (65)

قوم و جمعیت تو، آن (آیات الهى) را تکذیب و انکار کردند، در حالى که حق است! (به آنها) بگو: «من مسؤول (ایمان‏آوردن) شما نیستم! (وظیفه من، تنها ابلاغ رسالت است، نه اجبار شما بر ایمان.)» (66)

هر خیرى (که خداوند به شما داده،) سرانجام قرارگاهى دارد، (و در موعد خود انجام میگیرد.) و بزودى خواهید دانست! (67)

هرگاه کسانى را دیدى که آیات ما را استهزا مى‏کنند، از آنها روى بگردان تا به سخن دیگرى بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یادآمدن با این جمعیت ستمگر منشین! (68)

و (اگر) افراد با تقوا (براى ارشاد و اندرز با آنها بنشینند)، چیزى از حساب (و گناه) آنها بر ایشان نیست؛ ولى (این کار، باید تنها) براى یادآورى آنها باشد، شاید (بشنوند و) تقوى پیشه کنند! (69)

و رها کن کسانى را که آیین (فطرى) خود را به بازى و سرگرمى گرفتند، و زندگى دنیا، آنها را مغرور ساخته، و با این (قرآن)، به آنها یادآورى نما، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند! (و در قیامت) جز خدا، نه یاورى دارند، و نه شفاعت‏کننده‏اى! و (چنین کسى) هر گونه عوضى بپردازد، از او پذیرفته نخواهد شد؛ آنها کسانى هستند که گرفتار اعمالى شده‏اند که خود انجام داده‏اند؛ نوشابه‏اى از آب سوزان براى آنهاست؛ و عذاب دردناکى بخاطر اینکه کفر مى‏ورزیدند (و آیات الهى را انکار) مى‏کردند. (70)

بگو: «آیا غیر از خدا، چیزى را بخوانیم (و عبادت کنیم) که نه سودى به حال مال دارد، نه زیانى؛ و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آنکه خداوند ما را هدایت کرده است؟! همانند کسى که بر اثر وسوسه‏هاى شیطان، در روى زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است؛ در حالى که یارانى هم دارد که او را به هدایت دعوت مى‏کنند (و مى‏گویند:) به سوى ما بیا!» بگو: «تنها هدایت خداوند، هدایت است؛ و ما دستور دادیم که تسلیم پروردگار عالمیان باشیم. (71)

و (نیز به ما فرمان داده شده به) اینکه: نماز را برپا دارید! و از او بپرهیزید! و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.» (72)

اوست که آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ و آن روز که (به هر چیز) مى‏گوید: «موجود باش!» موجود مى‏شود؛ سخن او، حق است؛ و در آن روز که در «صور» دمیده مى‏شود، حکومت مخصوص اوست، از پنهان و آشکار با خبر است، و اوست حکیم و آگاه. (73)

(به خاطر بیاورید) هنگامى را که ابراهیم به پدرش ( عمویش) «آزر» گفت: «آیا بتهائى را معبودان خود انتخاب مى‏کنى؟! من، تو و قوم تو را در گمراهى آشکارى مى‏بینم.» (74)

و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم؛ (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد. (75)

هنگامى که (تاریکى) شب او را پوشانید، ستاره‏اى مشاهده کرد، گفت: «این خداى من است؟ س‏ذللّه اما هنگامى که غروب کرد، گفت: «غروب‏کنندگان را دوست ندارم !» (76)

و هنگامى که ماه را دید که (سینه افق را) مى‏شکافد، گفت: «این خداى من است؟» اما هنگامى که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایى نکند، مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.»(77)

و هنگامى که خورشید را دید که (سینه افق را) مى‏شکافت، گفت: «این خداى من است؟ این (که از همه) بزرگتر است!» اما هنگامى که غروب کرد، گفت: «اى قوم من از شریکهایى که شما (براى خدا) مى‏سازید، بیزارم! (78)

من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم! (79)

ولى قوم او ( ابراهیم)، با وى به گفتگو و ستیز پرداختند؛ گفت: «آیا درباره خدا با من گفتگو و ستیز مى‏کنید؟! در حالى که خداوند، مرا با دلایل روشن هدایت کرده؛ و من از آنچه شما همتاى (خدا) قرار مى‏دهید، نمى‏ترسم (و به من زیانى نمى رسانند)! مگر پروردگارم چیزى را بخواهد! وسعت آگاهى پروردگارم همه چیز را در برمى‏گیرد؛ آیا متذکر (و بیدار) نمى‏شوید؟! (80)

چگونه من از بتهاى شما بترسم؟! در حالى که شما از این نمى‏ترسید که براى خدا، همتایى قرار داده‏اید که هیچ گونه دلیلى درباره آن، بر شما نازل نکرده است! (راست بگویید) کدام یک از این دو دسته (بت‏پرستان و خداپرستان)، شایسته‏تر به ایمنى (از مجازات) هستند اگر مى‏دانید؟! (81)

(آرى،) آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدایت‏یافتگانند!» (82)

اینها دلایل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم! درجات هر کس را بخواهیم (و شایسته بدانیم،) بالا مى‏بریم؛ پروردگار تو، حکیم و داناست. (83)

و اسحاق و یعقوب را به او ( ابراهیم) بخشیدیم؛ و هر دو را هدایت کردیم؛ و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم؛ و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون را (هدایت کردیم)؛ این‏گونه نیکوکاران را پاداش مى‏دهیم! (84)

و (همچنین) زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را؛ همه از صالحان بودند. (85)

و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را؛ و همه را بر جهانیان برترى دادیم. (86)

و از پدران و فرزندان و برادران آنها (افرادى را برترى دادیم) و برگزیدیم و به راه راست، هدایت نمودیم. (87)

این، هدایت خداست؛ که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایى مى‏کند! و اگر آنها مشرک شوند، اعمال (نیکى) که انجام داده‏اند، نابود مى‏گردد (و نتیجه‏اى از آن نمى‏گیرند). (88)

آنها کسانى هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنان دادیم؛ و اگر (بفرض) نسبت به آن کفر ورزند، (آیین حق زمین نمى‏ماند؛ زیرا) کسان دیگرى را نگاهبان آن مى‏سازیم که نسبت به آن، کافر نیستند. (89)

آنها کسانى هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر این (رسالت و تبلیغ)، پاداشى از شما نمى‏طلبم! این (رسالت)، چیزى جز یک یادآورى براى جهانیان نیست! (این وظیفه من است)» (90)