سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترجمه سوره المائده(2) (جمعه 87/7/5 ساعت 12:57 صبح)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! یهود و نصارى را ولى (و دوست و تکیه‏گاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیاى یکدیگرند؛ و کسانى که از شما با آنان دوستى کنند، از آنها هستند؛ خداوند، جمعیت ستمکار را هدایت نمى‏کند (51)

(ولى) کسانى را که در دلهایشان بیمارى است مى‏بینى که در (دوستى با آنان)، بر یکدیگر پیشى مى‏گیرند، و مى‏گویند: «مى‏ترسیم حادثه‏اى براى ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!)» شاید خداوند پیروزى یا حادثه دیگرى از سوى خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد؛ و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند! (52)

آنها که ایمان آورده‏اند مى‏گویند: «آیا این (منافقان) همانها هستند که با نهایت تاکید سوگند یاد کردند که با شما هستند؟! (چرا کارشان به اینجا رسید؟!)» (آرى،) اعمالشان نابود گشت، و زیانکار شدند. (53)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، (به خدا زیانى نمى‏رساند؛ خداوند جمعیتى را مى‏آورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد مى‏کنند، و از سرزنش هیچ ملامتگرى هراسى ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) مى‏دهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست. (54)

سرپرست و ولى شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده‏اند؛ همانها که نماز را برپا مى‏دارند، و در حال رکوع، زکات مى‏دهند. (55)

و کسانى که ولایت خدا و پیامبر او و افراد باایمان را بپذیرند، پیروزند؛ (زیرا) حزب و جمعیت خدا پیروز است. (56)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! افرادى که آیین شما را به باد استهزاء و بازى مى‏گیرند -از اهل کتاب و مشرکان- ولى خود انتخاب نکنید1 و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید! (57)

آنها هنگامى که (اذان مى‏گویید، و مردم را) به نماز فرا مى‏خوانید، آن را به مسخره و بازى مى‏گیرند؛ این بخاطر آن است که آنها جمعى نابخردند. (58)

بگو: «اى اهل کتاب! آیا به ما خرده مى‏گیرید؟ (مگر ما چه کرده‏ایم) جز اینکه به خداوند یگانه، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه پیش از این نازل گردیده، ایمان آورده‏ایم. و این، بخاطر آن است که بیشتر شما، از راه حق، خارج شده‏اید.» (59)

بگو: «آیا شما را از کسانى که موقعیت و پاداششان نزد خدا برتر از این است، با خبر کنم؟ کسانى که خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم قرار داده، (و مسخ کرده،) و از آنها، میمونها و خوکهایى قرار داده، و پرستش بت کرده‏اند؛ موقعیت و محل آنها، بدتر است؛ و از راه راست، گمراهترند. » (60)

هنگامى که نزد شما مى‏آیند، مى‏گویند: «ایمان آورده‏ایم!» (اما) با کفر وارد مى‏شوند، و با کفر خارج مى‏گردند؛ و خداوند، از آنچه کتمان مى‏کردند، آگاهتر است! (61)

بسیارى از آنان را مى‏بینى که در گناه و تعدى، و خوردن مال حرام، شتاب مى‏کنند! چه زشت است کارى که انجام مى‏دادند! (62)

چرا دانشمندان نصارى و علماى یهود، آنها را از سخنان گناه‏آمیز و خوردن مال حرام، نهى نمى‏کنند؟! چه زشت است عملى که انجام مى‏دادند! (63)

و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، مى‏بخشد! ولى این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیارى از آنها مى‏افزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنى افکندیم. هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و براى فساد در زمین، تلاش مى‏کنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد. (64)

و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، گناهان آنها را مى‏بخشیم؛ و آنها را در باغهاى پرنعمت بهشت، وارد مى‏سازیم. (65)

و اگر آنان، تورات و انجیل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده ( قرآن) برپا دارند، از آسمان و زمین، روزى خواهند خورد؛ جمعى از آنها، معتدل و میانه‏رو هستند، ولى بیشترشان اعمال بدى انجام مى‏دهند. (66)

اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملا (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد؛ و خداوند، جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمى‏کند. (67)

اى اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحى ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید. ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیدارى آنها نمى‏گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیارى از آنها مى‏افزاید. بنابر این، از این قوم کافر، (و مخالفت آنها،) غمگین مباش! (68)

آنها که ایمان آورده‏اند، و یهود و صابئان و مسیحیان، هرگاه به خداوند یگانه و روز جزا، ایمان بیاورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین خواهند شد. (69)

ما از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم؛ و رسولانى به سوى آنها فرستادیم؛ (ولى) هر زمان پیامبرى حکمى بر خلاف هوسها و دلخواه آنها مى‏آورد، عده‏اى را تکذیب مى‏کردند؛ و عده‏اى را مى‏کشتند. (70)

گمان کردند مجازاتى در کار نخواهد بود! از این‏رو (از دیدن حقایق و شنیدن سخنان حق،) نابینا و کر شدند؛ سپس (بیدار گشتند، و) خداوند توبه آنها را پذیرفت، دیگربار (در خواب غفلت فرو رفتند، و) بسیارى از آنها کور و کر شدند؛ و خداوند، به آنچه انجام مى‏دهند، بیناست. (71)

آنها که گفتند: «خداوند همان مسیح بن مریم است‏»، بیقین کافر شدند، (با اینکه خود) مسیح گفت: اى بنى اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید! زیرا هر کس شریکى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است؛ و جایگاه او دوزخ است؛ و ستمکاران، یار و یاورى ندارند. (72)

آنها که گفتند: «خداوند، یکى از سه خداست‏» (نیز) بیقین کافر شدند؛ معبودى جز معبود یگانه نیست؛ و اگر از آنچه مى‏گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکى به کافران آنها (که روى این عقیده ایستادگى کنند،) خواهد رسید. (73)

یا به سوى خدا بازنمى‏گردند، و از او طلب آمرزش نمى‏کنند؟ (در حالى که) خداوند آمرزنده مهربان است. (74)

مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود؛ پیش از وى نیز، فرستادگان دیگرى بودند، مادرش، زن بسیار راستگویى بود؛ هر دو، غذا مى‏خوردند؛ (با این حال، چگونه دعوى الوهیت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!) بنگر چگونه نشانه را براى آنها آشکار مى‏سازیم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده مى‏شوند! (75)

بگو: «آیا جز خدا چیزى را مى‏پرستید که مالک سود و زیان شما نیست؟! و خداوند، شنوا و داناست.» (76)

بگو: «اى اهل کتاب! در دین خود، غلو (و زیاده روى) نکنید! و غیر از حق نگویید! و از هوسهاى جمعیتى که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروى ننمایید!» (77)

کافران بنى اسرائیل، بر زبان داوود و عیسى بن مریم، لعن (و نفرین) شدند! این بخاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز مى‏نمودند. (78)

آنها از اعمال زشتى که انجام مى‏دادند، یکدیگر را نهى نمى‏کردند؛ چه بدکارى انجام مى‏دادند! (79)

بسیارى از آنها را مى‏بینى که کافران (و بت‏پرستان) را دوست مى‏دارند (و با آنها طرح دوستى مى‏ریزند)؛ نفس (سرکش) آنها، چه بد اعمالى از پیش براى (معاد) آنها فرستاد! که نتیجه آن، خشم خداوند بود؛ و در عذاب (الهى) جاودانه خواهند ماند. (80)

و اگر به خدا و پیامبر (ص) و آنچه بر او نازل شده، ایمان مى‏آوردند، (هرگز) آنان ( کافران) را به دوستى اختیار نمى‏کردند؛ ولى بسیارى از آنها فاسقند. (81)

بطور مسلم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانى مى‏یابى که مى‏گویند: «ما نصارى هستیم‏»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادى عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبر نمى‏ورزند. (82)

و هر زمان آیاتى را که بر پیامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهاى آنها را مى‏بینى که (از شوق،) اشک مى‏ریزد، بخاطر حقیقتى که دریافته‏اند؛ آنها مى‏گویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره یاران محمد) بنویس! (83)

چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسیده است، ایمان نیاوریم، در حالى که آرزو داریم پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟!» (84)

خداوند بخاطر این سخن، به آنها باغهایى از بهشت پاداش داد که از زیر درختانش، نهرها جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است جزاى نیکوکاران! (85)

و کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، همانها اهل دوزخند. (86)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! چیزهاى پاکیزه را که خداوند براى شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حد، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمى‏دارد. (87)

و از نعمتهاى حلال و پاکیزه‏اى که خداوند به شما روزى داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندى که به او ایمان دارید، بپرهیزید! (88)

خداوند شما را بخاطر سوگندهاى بیهوده (و خالى از اراده،) مؤاخذه نمى‏کند؛ ولى در برابر سوگندهایى که (از روى اراده) محکم کرده‏اید، مؤاخذه مى‏نماید. کفاره این‏گونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاى معمولى است که به خانواده خود مى‏دهید؛ یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر؛ و یا آزاد کردن یک برده؛ و کسى که هیچ کدام از اینها را نیابد، سه روز روزه مى‏گیرد؛ این، کفاره سوگندهاى شماست به هنگامى که سوگند یاد مى‏کنید (و مخالفت مى‏نمایید). و سوگندهاى خود را حفظ کنید (و نشکنید!) خداوند آیات خود را این چنین براى شما بیان مى‏کند، شاید شکر او را بجا آورید! (89)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! شراب و قمار و بتها و ازلام ( نوعى بخت‏آزمایى )، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دورى کنید تا رستگار شوید! (90)

شیطان مى‏خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهى اکید،) خوددارى خواهید کرد؟! (91)

اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید! و (از مخالفت فرمان او) بترسید! و اگر روى برگردانید، (مستحق مجازات خواهید بود؛ و) بدانید بر پیامبر ما، جز ابلاغ آشکار، چیز دیگرى نیست (و این وظیفه را در برابر شما، انجام داده است). (92)

بر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، گناهى در آنچه خورده‏اند نیست؛ (و نسبت به نوشیدن شراب، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمى‏شوند؛) اگر تقوا پیشه کنند، و ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند؛ سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند؛ سپس تقوا پیشه کنند و نیکى نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست مى‏دارد. (93)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خداوند شما را به چیزى از شکار که (به نزدیکى شما مى‏آید، بطورى که) دستها و نیزه‏هایتان به آن مى‏رسد، مى‏آزماید؛ تا معلوم شود چه کسى باایمان به غیب، از خدا مى‏ترسد؛ و هر کس بعد از آن تجاوز کند، مجازات دردناکى خواهد داشت. (94)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمدا آن را به قتل برساند، باید کفاره‏اى معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفاره‏اى که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانى به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جاى قربانى،) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولى هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام مى‏گیرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است. (95)

صید دریا و طعام آن براى شما و کاروانیان حلال است؛ تا (در حال احرام) از آن بهره‏مند شوید؛ ولى مادام که محرم هستید، شکار صحرا براى شما حرام است؛ و از (نافرمانى) خدایى که به سوى او محشور مى‏شوید، بترسید! (96)

خداوند، کعبه -بیت الحرام- را وسیله‏اى براى استوارى و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده؛ و همچنین ماه حرام، و قربانیهاى بى‏نشان، و قربانیهاى نشاندار ر؛ این‏گونه احکام (حساب شده و دقیق،) بخاطر آن است که بدانید خداوند، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مى‏داند؛ و خدا به هر چیزى داناست. (97)

بدانید خدا داراى مجازات شدید، و (در عین حال) آمرزنده و مهربان است. (98)

پیامبر وظیفه‏اى جز رسانیدن پیام (الهى) ندارد؛ (و مسؤول اعمال شما نیست). و خداوند آنچه را آشکار، و آنچه را پنهان مى‏دارید مى‏داند. (99)

بگو: «(هیچ‏گاه) ناپاک و پاک مساوى نیستند؛ هر چند فزونى ناپاکها، تو را به شگفتى اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهیزید اى صاحبان خرد، شاید رستگار شوید! (100)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! از چیزهایى نپرسید که اگر براى شما آشکار گردد، شما را ناراحت مى‏کند! و اگر به هنگام نزول قرآن، از آنها سؤال کنید، براى شما آشکار مى‏شود؛ خداوند آنها را بخشیده (و نادیده گرفته) است. و خداوند، آمرزنده و بردبار است. (101)

جمعى از پیشینیان شما، از آن سئوال کردند؛ و سپس با آن به مخالفت برخاستند. (ممکن است شما هم چنین سرنوشتى پیدا کنید.) (102)

خداوند هیچ‏گونه «بحیره‏» و «سائبه‏» و «وصیله‏» و «حام‏» قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلى است که در زمان جاهلیت، استفاده از آنها را بعللى حرام مى‏دانستند؛ و این بدعت، در اسلام ممنوع شد.) ولى کسانى که کافر شدند، بر خدا دروغ مى‏بندند؛ و بیشتر آنها نمى‏فهمند! (103)

و هنگامى که به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید!»، مى‏گویند: «آنچه از پدران خود یافته‏ایم، ما را بس است!»؛ آیا اگر پدران آنها چیزى نمى‏دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروى مى‏کنند)؟! (104)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافته‏اید، گمراهى کسانى که گمراه شده‏اند، به شما زیانى نمى‏رساند. بازگشت همه شما به سوى خداست؛ و شما را از آنچه عمل مى‏کردید، آگاه مى‏سازد. (105)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که مرگ یکى از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد؛ یا اگر مسافرت کردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن جا مسلمانى نیافتید،) دو نفر از غیر خودتان را به گواهى بطلبید، و اگر به هنگام اداى شهادت، در صدق آنها شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه مى‏دارید تا سوگند یاد کنند که: «ما حاضر نیستیم حق را به چیزى بفروشیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد! و شهادت الهى را کتمان نمى‏کنیم، که از گناهکاران خواهیم بود!» (106)

و اگر اطلاعى حاصل شود که آن دو، مرتکب گناهى شده‏اند (و حق راکتمان کرده‏اند)، دو نفر از کسانى که نسبت به میت، اولى هستند، به جاى آنها قرار مى‏گیرند، و به خدا سوگند یاد مى‏کنند که: «گواهى ما، از گواهى آن دو، به حق نزدیکتر است! و ما تجاوزى نکرده‏ایم؛ که اگر چنین کرده باشیم، از ظالمان خواهیم بود!» (107)

این کار، نزدیکتر است به اینکه گواهى بحق دهند، (و از خدا بترسند،) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهایى جاى سوگندهاى آنها را بگیرد. از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید! و خداوند، جمعیت فاسقان را هدایت نمى‏کند. (108)

(از) روزى (بترسید) که خداوند، پیامبران را جمع مى‏کند، و به آنها مى‏گوید: «(در برابر دعوت شما،) چه پاسخى به شما داده شد؟»، مى‏گویند: «ما چیزى نمى‏دانیم؛ تو خود، از همه اسرار نهان آگاهى.» (109)

(به خاطر بیاور) هنگامى را که خداوند به عیسى بن مریم گفت: «یاد کن نعمتى را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانى که تو را با» روح القدس «تقویت کردم؛ که در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن مى‏گفتى؛ و هنگامى که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم؛ و هنگامى که به فرمان من، از گل چیزى بصورت پرنده مى‏ساختى، و در آن مى‏دمیدى، و به فرمان من، پرنده‏اى مى‏شد؛ و کور مادرزاد، و مبتلا به بیمارى پیسى را به فرمان من، شفا مى‏دادى؛ و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده مى‏کردى؛ و هنگامى که بنى اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم؛ در آن موقع که دلایل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!» (110)

و (به یاد آور) زمانى را که به حواریون وحى فرستادم که: «به من و فرستاده من، ایمان بیاورید!؛ س‏ذللّه آنها گفتند: «ایمان آوردیم، و گواه باش که ما مسلمانیم!» (111)

در آن هنگام که حواریون گفتند: «اى عیسى بن مریم! آیا پروردگارت مى‏تواند مائده‏اى از آسمان بر ما نازل کند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید!» (112)

گفتند: «(ما نظر بدى نداریم،) مى‏خواهیم از آن بخوریم، و دلهاى ما (به رسالت تو) مطمئن گردد؛ و بدانیم به ما راست گفته‏اى؛ و بر آن، گواه باشیم.» (113)

عیسى بن مریم عرض کرد: «خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائده‏اى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عیدى باشد، و نشانه‏اى از تو؛ و به ما روزى ده! تو بهترین روزى دهندگانى!» (114)

خداوند (دعاى او را مستجاب کرد؛ و) فرمود: «من آن را بر شما نازل مى‏کنم؛ ولى هر کس از شما بعد از آن کافر گردد (و راه انکار پوید)، او را مجازاتى مى‏کنم که احدى از جهانیان را چنان مجازات نکرده باشم!» (115)

و آنگاه که خداوند به عیسى بن مریم مى‏گوید: «آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را بعنوان دو معبود غیر از خدا انتخاب کنید؟!»، او مى‏گوید: «منزهى تو! من حق ندارم آنچه را که شایسته من نیست، بگویم! اگر چنین سخنى را گفته باشم، تو مى‏دانى! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهى؛ و من از آنچه در ذات (پاک) توست، آگاه نیستم! بیقین تو از تمام اسرار و پنهانیها باخبرى. (116)

من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادى، چیزى به آنها نگفتم؛ (به آنها گفتم:) خداوندى را بپرستید که پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانى که در میان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم؛ ولى هنگامى که مرا از میانشان برگرفتى، تو خود مراقب آنها بودى؛ و تو بر هر چیز، گواهى! (117)

(با این حال،) اگر آنها را مجازات کنى، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند)؛ و اگر آنان را ببخشى، توانا و حکیمى! (نه کیفر تو نشانه بى‏حکمتى است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)»(118)

خداوند مى‏گوید: «امروز، روزى است که راستى راستگویان، به آنها سود مى‏بخشد؛ براى آنها باغهایى از بهشت است که نهرها از زیر (درختان) آن مى‏گذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مى‏مانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ این، رستگارى بزرگ است!» (119)

حکومت آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، از آن خداست؛ و او بر هر چیزى تواناست. (120)