هر جا باشید، مرگ شما را درمىیابد؛ هر چند در برجهاى محکم باشید! و اگر به آنها ( منافقان) حسنه (و پیروزى) برسد، مىگویند: «این، از ناحیه خداست.»و اگر سیئه (و شکستى) برسد، مىگویند: «این، از ناحیه توست.» بگو: «همه اینها از ناحیه خداست.» پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنى را درک کنند؟! (78)
(آرى،) آنچه از نیکیها به تو مىرسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدى به تو مىرسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستادیم؛ و گواهى خدا در این باره، کافى است! (79)
کسى که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده؛ و کسى که سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستادیم (و در برابر او، مسؤول نیستى). (80)
آنها در حضور تو مىگویند: «فرمانبرداریم»؛ اما هنگامى که از نزد تو بیرون مىروند، جمعى از آنان بر خلاف گفتههاى تو، جلسات سرى شبانه تشکیل مىدهند؛ آنچه را در این جلسات مىگویند، خداوند مىنویسد. اعتنایى به آنها نکن! (و از نقشههاى آنان وحشت نداشته باش!) و بر خدا توکل کن! کافى است که او یار و مدافع تو باشد. (81)
آیا درباره قرآن نمىاندیشند؟! اگر از سوى غیر خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مىیافتند. (82)
و هنگامى که خبرى از پیروزى یا شکست به آنها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع مىسازند؛ در حالى که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافى دارند- بازگردانند، از ریشههاى مسائل آگاه خواهند شد. و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عده کمى، همگى از شیطان پیروى مىکردید (و گمراه مىشدید). (83)
در راه خدا پیکار کن! تنها مسؤول وظیفه خود هستى! و مؤمنان را (بر این کار،) تشویق نما! امید است خداوند از قدرت کافران جلوگیرى کند (حتى اگر تنها خودت به میدان بروى)! و خداوند قدرتش بیشتر، و مجازاتش دردناکتر است. (84)
کسى که شفاعت ( تشویق و کمک) به کار نیکى کند، نصیبى از آن براى او خواهد بود؛ و کسى که شفاعت ( تشویق و کمک) به کار بدى کند، سهمى از آن خواهد داشت. و خداوند، حسابرس و نگهدار هر چیز است. (85)
هرگاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید؛ یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گویید! خداوند حساب همه چیز را دارد. (86)
خداوند، معبودى جز او نیست! و به یقین، همه شما را در روز رستاخیز -که شکى در آن نیست- جمع مىکند! و کیست که از خداوند، راستگوتر باشد؟ (87)
چرا درباره منافقین دو دسته شدهاید؟! (بعضى جنگ با آنها را ممنوع، و بعضى مجاز مىدانید.) در حالى که خداوند بخاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملا وارونه کرده است! آیا شما مىخواهید کسانى را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده، هدایت کنید؟! در حالى که هر کس را خداوند گمراه کند، راهى براى او نخواهى یافت. (88)
آنان آرزو مىکنند که شما هم مانند ایشان کافر شوید، و مساوى یکدیگر باشید. بنابر این، از آنها دوستانى انتخاب نکنید، مگر اینکه (توبه کنند، و) در راه خدا هجرت نمایند. هرگاه از این کار سر باز زنند، (و به اقدام بر ضد شما ادامه دهند،) هر جا آنها را یافتید، اسیر کنید! و (در صورت احساس خطر) به قتل برسانید! و از میان آنها، دوست و یار و یاورى اختیار نکنید!. (89)
مگر آنها که با همپیمانان شما، پیمان بستهاند؛یا آنها که به سوى شما مىآیند، و از پیکار با شما، یا پیکار با قوم خود ناتوان شدهاند؛ (نه سر جنگ با شما دارند، و نه توانایى مبارزه با قوم خود.) و اگر خداوند بخواهد، آنان را بر شما مسلط مىکند تا با شما پیکار کنند. پس اگر از شما کنارهگیرى کرده و با شما پیکار ننمودند، (بلکه) پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمىدهد که متعرض آنان شوید. (90)
بزودى جمعیت دیگرى را مىیابید که مىخواهند هم از ناحیه شما در امان باشند، و هم از ناحیه قوم خودشان (که مشرکند. لذا نزد شما ادعاى ایمان مىکنند؛ ولى) هر زمان آنان را به سوى فتنه (و بت پرستى) بازگردانند، با سر در آن فرو مىروند! اگر از درگیرى با شما کنار نرفتند و پیشنهاد صلح نکردند و دست از شما نکشیدند، آنها را هر جا یافتید اسیر کنید و (یا) به قتل برسانید! آنها کسانى هستند که ما براى شما، تسلط آشکارى نسبت به آنان قرار دادهایم. (91)
هیچ فرد باایمانى مجاز نیست که مؤمنى را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روى خطا و اشتباه از او سر زند؛ (و در عین حال،) کسى که مؤمنى را از روى خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایى به کسان او بپردازد؛ مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهى باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولى مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیتى باشد که میان شما و آنها پیمانى برقرار است، باید خونبهاى او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسى (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پى در پى روزه مىگیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهى است. و خداوند، دانا و حکیم است. (92)
و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ در حالى که جاودانه در آن مىماند؛ و خداوند بر او غضب مىکند؛ و او را از رحمتش دور مىسازد؛ و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است. (93)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! هنگامى که در راه خدا گام مىزنید (و به سفرى براى جهاد مىروید)، تحقیق کنید! و بخاطر اینکه سرمایه ناپایدار دنیا (و غنایمى) به دست آورید، به کسى که اظهار صلح و اسلام مىکند نگویید: «مسلمان نیستى» زیرا غنیمتهاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلا چنین بودید؛ و خداوند بر شما منت نهاد (و هدایت شدید).پس، (بشکرانه این نعمت بزرگ،) تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (94)
(هرگز) افراد باایمانى که بدون بیمارى و ناراحتى، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانى که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانى را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان ( ترککنندگان جهاد) برترى مهمى بخشیده؛ و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمى برترى بخشیده است. (95)
درجات (مهمى) از ناحیه خداوند، و آمرزش و رحمت (نصیب آنان مىگردد)؛ و (اگر لغزشهایى داشتهاند،) خداوند آمرزنده و مهربان است. (96)
کسانى که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صف کفار جاى داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها ( فرشتگان) گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذرى نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند. (97)
مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانى که براستى تحت فشار قرار گرفتهاند (و حقیقتا مستضعفند)؛ نه چارهاى دارند، و نه راهى (براى نجات از آن محیط آلوده) مىیابند. (98)
ممکن است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد؛ و خداوند، عفو کننده و آمرزنده است. (99)
کسى که در راه خدا هجرت کند، جاهاى امن فراوان و گستردهاى در زمین مىیابد. و هر کس بعنوان مهاجرت به سوى خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرا رسد، پاداش او بر خداست؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است. (100)
هنگامى که سفر مىکنید، گناهى بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید اگر از فتنه (و خطر) کافران بترسید؛ زیرا کافران، براى شما دشمن آشکارى هستند. (101)
و هنگامى که در میان آنها باشى، و (در میدان جنگ) براى آنها نماز را برپا کنى، باید دستهاى از آنها با تو (به نماز) برخیزند، و سلاحهایشان را با خود برگیرند؛ و هنگامى که سجده کردند (و نماز را به پایان رساندند)، باید به پشت سر شما (به میدان نبرد) بروند، و آن دسته دیگر که نماز نخواندهاند (و مشغول پیکار بودهاند)، بیایند و با تو نماز بخوانند؛ آنها باید وسایل دفاعى و سلاحهایشان (را در حال نماز) با خود حمل کنند؛ (زیرا) کافران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهاى خود غافل شوید و یکباره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتید، و یا بیمار (و مجروح )هستید، مانعى ندارد که سلاحهاى خود را بر زمین بگذارید؛ ولى وسایل دفاعى (مانند زره و خود را) با خود بردارید خداوند، عذاب خوارکنندهاى براى کافران فراهم ساخته است. (102)
و هنگامى که نماز را به پایان رساندید، خدا را یاد کنید؛ ایستاده، و نشسته، و در حالى که به پهلو خوابیدهاید! و هرگاه آرامش یافتید (و حالت ترس زایل گشت)، نماز را (به طور معمول) انجام دهید، زیرا نماز، وظیفه ثابت و معینى براى مؤمنان است! (103)
و در راه تعقیب دشمن، (هرگز) سست نشوید! (زیرا) اگر شما درد و رنج مىبینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج مىبینند؛ ولى شما امیدى از خدا دارید که آنها ندارند؛ و خداوند، دانا و حکیم است. (104)
ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم؛ تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنى؛ و از کسانى مباش که از خائنان حمایت نمایى! (105)
و از خداوند، طلب آمرزش نما! که خداوند، آمرزنده و مهربان است. (106)
و از آنها که به خود خیانت کردند، دفاع مکن! زیرا خداوند، افراد خیانتپیشه گنهکار را دوست ندارد. (107)
آنها زشتکارى خود را از مردم پنهان مىدارند؛ اما از خدا پنهان نمىدارند، و هنگامى که در مجالس شبانه، سخنانى که خدا راضى نبود مىگفتند، خدا با آنها بود، خدا به آنچه انجام مىدهند، احاطه دارد. (108)
آرى، شما همانا هستید که در زندگى این جهان، از آنان دفاع کردید! اما کیست که در برابر خداوند، در روز رستاخیز از آنها دفاع کند؟! یا چه کسى است که وکیل و حامى آنها باشد؟! (109)
کسى که کار بدى انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. (110)
و کسى که گناهى مرتکب شود، به زیان خود مرتکب شده؛ خداوند، دانا و حکیم است. (111)
و کسى که خطا یا گناهى مرتکب شود، سپس بیگناهى را متهم سازد، بار بهتان و گناه آشکارى بر دوش گرفته است. (112)
اگر فضل و رحمت خدا شامل حال تو نبود، گروهى از آنان تصمیم داشتند تو را گمراه کنند؛ اما جز خودشان را گمراه نمىکنند؛ و هیچگونه زیانى به تو نمىرسانند. و خداوند، کتاب و حکمت بر تو نازل کرد؛ و آنچه را نمىدانستى، به توآموخت؛ و فضل خدا بر تو (همواره) بزرگ بوده است. (113)
در بسیارى از سخنان درگوشى (و جلسات محرمانه) آنها، خیر و سودى نیست؛ مگر کسى که (به این وسیله،) امر به کمک به دیگران، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند؛ و هر کس براى خشنودى پروردگار چنین کند، پاداش بزرگى به او خواهیم داد. (114)
کسى که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند، و از راهى جز راه مؤمنان پیروى نماید، ما او را به همان راه که مىرود مىبریم؛ و به دوزخ داخل مىکنیم؛ و جایگاه بدى دارد. (115)
خداوند، شرک به او را نمىآمرزد؛ (ولى) کمتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مىآمرزد. و هر کس براى خدا همتایى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است. (116)
آنچه غیر از خدا مىخوانند، فقط بتهایى است (بىروح)، که هیچ اثرى ندارد؛ و (یا) شیطان سرکش و ویرانگر است. (117)
خدا او را از رحمت خویش دور ساخته؛ و او گفته است: «از بندگان تو، سهم معینى خواهم گرفت! (118)
و آنها را گمراه مىکنم! و به آرزوها سرگرم مىسازم! و به آنان دستور مىدهم که (اعمال خرافى انجام دهند، و) گوش چهارپایان را بشکافند، و آفرینش پاک خدایىرا تغییر دهند! (و فطرت توحید را به شرک بیالایند!)» و هر کس، شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزیند، زیان آشکارى کرده است. (119)
شیطان به آنها وعدهها(ى دروغین) مىدهد؛ و به آرزوها، سرگرم مىسازد؛ در حالى که جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمىدهد. (120)
آنها ( پیروان شیطان) جایگاهشان جهنم است؛ و هیچ راه فرارى ندارند. (121)
و کسانى که ایمان آوردهاند و اعمال صالح انجام دادهاند، بزودى آن را در باغهایى از بهشت وارد مىکنیم که نهرها از زیر درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند. وعده حق خداوند است و کیست که در گفتار و وعدههایش، از خدا صادقتر باشد؟! (122)
(فضیلت و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل کتاب نیست؛ هر کس عمل بدى انجام دهد، کیفر داده مىشود؛ و کسى را جز خدا، ولى و یاور خود نخواهد یافت. (123)
و کسى که چیزى از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که ایمان داشته باشد، چنان کسانى داخل بهشت مىشوند؛ و کمترین ستمى به آنها نخواهد شد. (124)
دین و آیین چه کسى بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاک ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستى خود، انتخاب کرد. (125)
آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست؛ و خداوند به هر چیزى احاطه دارد. (126)
از تو درباره حکم زنان سؤال مىکنند؛ بگو: «خداوند درباره آنان به شما پاسخ مى دهد: آنچه در قرآن درباره زنان یتیمى که حقوقشان را به آنها نمىدهید، و مىخواهید با آنها ازدواج کنید، و نیز آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما بیان شده است، (قسمتى از سفارشهاى خداوند در این زمینه مىباشد؛ و نیز به شما سفارش مىکند که) با یتیمان به عدالت رفتار کنید! و آنچه از نیکیها انجام مىدهید؛ خداوند از آن آگاه است (و به شما پاداش شایسته مىدهد). (127)
و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراض شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از پارهاى از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است؛ اگر چه مردم (طبق غریزه حب ذات، در این گونه موارد) بخل مىورزند. و اگر نیکى کنید و پرهیزگارى پیشه سازید (و بخاطر صلح، گذشت نمایید)، خداوند به آنچه انجام مىدهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد). (128)
شما هرگز نمىتوانید (از نظر محبت قلبى) در میان زنان، عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولى تمایل خود را بکلى متوجه یک طرف نسازید که دیگرى را بصورت زنى که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر راه صلاح و پرهیزگارى پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است. (129)
(اما) اگر (راهى براى اصلاح در میان خود نیابند، و) از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود، بىنیاز مىکند؛ و خداوند، داراى فضل و کرم، و حکیم است. (130)
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن خداست. و ما به کسانى که پیش از شما، کتاب آسمانى به آنها داده شده بود، سفارش کردیم، (همچنین) به شما (نیز) سفارش مىکنیم که از (نافرمانى) خدا بپرهیزید! و اگر کافر شوید، (به خدا زیانى نمىرسد؛ زیرا) براى خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، و خداوند، بىنیاز و ستوده است. (131)
براى خداست آنچه در آسمانها و زمین است؛ و کافى است که خدا، حافظ و نگاهبان آنها باشد. (132)
اى مردم! اگر او بخواهد، شما را از میان مىبرد و افراد دیگرى را (به جاى شما) مى آورد، و خداوند، بر این کار تواناست. (133)
کسانى که پاداش دنیوى بخواهند، (و در قید نتایج معنوى و اخروى نباشند، در اشتباهند؛ زیرا) پاداش دنیا و آخرت نزد خداست؛ و خداوند، شنوا و بیناست. (134)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! کاملا قیام به عدالت کنید! براى خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهى) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوى و هوس پیروى نکنید؛ که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام مىدهید، آگاه است. (135)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبرش، و کتابى که بر او نازل کرده، و کتب (آسمانى) که پیش از این فرستاده است، ایمان (واقعى) بیاورید کسى که خدا و فرشتگان او و کتابها و پیامبرانش و روز واپسین را انکار کند، در گمراهى دور و درازى افتاده است. (136)
کسانى که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دیگربار کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد. (137)
|