سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترجمه سورة آل عمران(1) (سه شنبه 87/7/2 ساعت 3:37 صبح)

سوره آل عمران

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (1)

معبودى جز خداوند یگانه زنده و پایدار و نگهدارنده، نیست. (2)

(همان کسى که) کتاب را بحق بر تو نازل کرد، که با نشانه‏هاى کتب پیشین، منطبق است؛ و س‏خ‏للّهتورات‏» و «انجیل‏» را. (3)

پیش از آن، براى هدایت مردم فرستاد؛ و (نیز) کتابى که حق را از باطل مشخص مى‏سازد، نازل کرد؛ کسانى که به آیات خدا کافر شدند، کیفر شدیدى دارند؛ و خداوند (براى کیفر بدکاران و کافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است. (4)

هیچ چیز، در آسمان و زمین، بر خدا مخفى نمى‏ماند. (بنابر این، تدبیر آنها بر او مشکل نیست.) (5)

او کسى است که شما را در رحم (مادران)، آنچنان که مى‏خواهد تصویر مى‏کند. معبودى جز خداوند توانا و حکیم، نیست. (6)

او کسى است که این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات «محکم‏» ( صریح و روشن) است؛ که اساس این کتاب مى‏باشد؛ (و هر گونه پیچیدگى در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف مى‏گردد.) و قسمتى از آن، «متشابه‏» است ( آیاتى که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مى‏رود؛ ولى با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار مى‏گردد.) اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‏انگیزى کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستى) براى آن مى‏طلبند؛ در حالى که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمى‏دانند. (آنها که به دنبال فهم و درک اسرار همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مى‏گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمى‏شوند (و این حقیقت را درک نمى‏کنند). (7)

(راسخان در علم، مى‏گویند:) «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردى، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‏اى! (8)

پروردگارا! تو مردم را، براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمع خواهى کرد؛ زیرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمى‏کند. (ما به تو و رحمت بى‏پایانت، و به وعده رستاخیز و قیامت ایمان داریم.)» (9)

ثروتها و فرزندان کسانى که کافر شدند، نمى‏تواند آنان را از (عذاب) خداوند باز دارد؛ (و از کیفر، رهایى بخشد.) و آنان خود، آتشگیره دوزخند. (10)

(عادت آنان در انکار و تحریف حقایق،) همچون عادت آل فرعون و کسانى است که‏پیش از آنها بودند؛ آیات ما را تکذیب کردند، و خداوند آنها را به (کیفر) گناهانشان گرفت؛ و خداوند، شدید العقاب است. (11)

به آنها که کافر شدند بگو: «(از پیروزى موقت خود در جنگ احد، شاد نباشید!) بزودى مغلوب خواهید شد؛ (و سپس در رستاخیز) به سوى جهنم، محشور خواهید شد. و چه بد جایگاهى است! (12)

در دو گروهى که (در میدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتى) براى شما بود: یک گروه، در راه خدا نبرد مى‏کرد؛ و جمع دیگرى که کافر بود، (در راه شیطان و بت،) در حالى که آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مى‏دیدند. (و این خود عاملى براى وحشت و شکست آنها شد.)و خداوند، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، با یارى خود، تایید مى‏کند. در این، عبرتى است براى بینایان! (13)

محبت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولى) اینها (در صورتى که هدف نهایى آدمى را تشکیل دهند،) سرمایه زندگى پست (مادى) است؛ و سرانجام نیک (و زندگى والا و جاویدان)، نزد خداست. (14)

بگو: «آیا شما را از چیزى آگاه کنم که از این (سرمایه‏هاى مادى)، بهتر است؟» براى کسانى که پرهیزگارى پیشه کرده‏اند، (و از این سرمایه‏ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مى‏کنند، ) در نزد پروردگارشان (در جهان دیگر)، باغهایى است که نهرها از پاى درختانش مى‏گذرد؛ همیشه در آن خواهند بود؛ و همسرانى پاکیزه، و خشنودى خداوند (نصیب آنهاست). و خدا به (امور) بندگان، بیناست. (15)

همان کسانى که مى‏گویند: «پروردگارا! ما ایمان آورده‏ایم؛ پس گناهان ما را بیامرز، و ما را از عذاب آتش، نگاهدار!» (16)

آنها که (در برابر مشکلات، و در مسیر اطاعت و ترک گناه،) استقامت مى‏ورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق مى‏کنند، و در سحرگاهان، استغفار مى‏نمایند. (17)

خداوند، (با ایجاد نظام واحد جهان هستى،) گواهى مى‏دهد که معبودى جز او نیست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر کدام به گونه‏اى بر این مطلب،) گواهى مى‏دهند؛ در حالى که (خداوند در تمام عالم) قیام به عدالت دارد؛ معبودى جز او نیست، که هم توانا و هم حکیم است. (18)

دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانى که کتاب آسمانى به آنان داده شد، اختلافى (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او مى‏رسد؛ زیرا) خداوند، سریع الحساب است. (19)

اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شده‏ایم.» و به آنها که اهل کتاب هستند ( یهود و نصارى) و بى‏سوادان ( مشرکان) بگو: «آیا شما هم تسلیم شده‏اید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت مى‏یابند؛ و اگر سرپیچى کنند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است؛ و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست. (20)

کسانى که نسبت به آیات خدا کفر مى‏ورزند و پیامبران را بناحق مى‏کشند، و (نیز) مردمى را که امر به عدالت مى‏کنند به قتل مى‏رسانند، و به کیفر دردناک (الهى) بشارت ده! (21)

آنها کسانى هستند که اعمال (نیکشان، به خاطر این گناهان بزرگ،) در دنیا و آخرت تباه شده، و یاور و مددکار (و شفاعت کننده‏اى) ندارند. (22)

آیا ندیدى کسانى را که بهره‏اى از کتاب (آسمانى) داشتند، به سوى کتاب الهى دعوت شدند تا در میان آنها داورى کند، سپس گروهى از آنان، (با علم و آگاهى،) روى مى‏گردانند، در حالى که (از قبول حق) اعراض دارند؟ (23)

این عمل آنها، به خاطر آن است که مى‏گفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزى به ما نمى‏رسد. (و کیفر ما، به خاطر امتیازى که بر اقوام دیگر داریم، بسیار محدود است.)» این افترا (و دروغى که به خدا بسته بودند،) آنها را در دینشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). (24)

پس چه گونه خواهند بود هنگامى که آنها را براى روزى که شکى در آن نیست ( روز رستاخیز) جمع کنیم، و به هر کس، آنچه (از اعمال براى خود) فراهم کرده ، بطور کامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (زیرا محصول اعمال خود را مى‏چینند). (25)

بگو: «بارالها! مالک حکومتها تویى؛ به هر کس بخواهى، حکومت مى‏بخشى؛ و از هر کس بخواهى، حکومت را مى‏گیرى؛ هر کس را بخواهى، عزت مى‏دهى؛ و هر که را بخواهى خوار مى‏کنى. تمام خوبیها به دست توست؛ تو بر هر چیزى قادرى. (26)

شب را در روز داخل مى‏کنى، و روز را در شب؛ و زنده را از مرده بیرون مى‏آورى، و مرده را زنده؛ و به هر کس بخواهى، بدون حساب، روزى مى‏بخشى.» (27)

افراد باایمان نباید به جاى مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطه‏اى با خدا ندارد (و پیوند او بکلى از خدا گسسته مى‏شود)؛ مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به خاطر هدفهاى مهمترى تقیه کنید). خداوند شما را از (نافرمانى) خود، برحذر مى‏دارد؛ و بازگشت (شما) به سوى خداست. (28)

بگو: «اگر آنچه را در سینه‏هاى شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را مى‏داند؛ و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است، آگاه مى‏باشد؛ و خداوند بر هر چیزى تواناست. (29)

روزى که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر مى‏بیند؛ و آرزو مى‏کند میان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زیادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، برحذر مى‏دارد؛ و (در عین حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.» (30)

بگو: «اگر خدا را دوست مى‏دارید، از من پیروى کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.» (31)

بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت کنید! و اگر سرپیچى کنید، خداوند کافران را دوست نمى‏دارد.» (32)

خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد. (33)

آنها فرزندان و (دودمانى) بودند که (از نظر پاکى و تقوا و فضیلت،) بعضى از بعض دیگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست (و از کوششهاى آنها در مسیر رسالت خود، آگاه مى‏باشد) . (34)

(به یاد آورید) هنگامى را که همسر «عمران‏» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر کردم، که «محرر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذیر، که تو شنوا و دانایى! (35)

ولى هنگامى که او را به دنیا آورد، (و او را دختر یافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم -ولى خدا از آنچه او به دنیا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نیست. (دختر نمى‏تواند وظیفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مریم نام گذاردم؛ و او و فرزندانش را از (وسوسه‏هاى) شیطان رانده شده، در پناه تو قرار مى‏دهم.» (36)

خداوند، او ( مریم) را به طرز نیکویى پذیرفت؛ و به طرز شایسته‏اى، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد)؛ و کفالت او را به «زکریا» سپرد. هر زمان زکریا وارد محراب او مى‏شد، غذاى مخصوصى در آن جا مى‏دید. از او پرسید: «اى مریم! این را از کجا آورده‏اى؟!» گفت:«این از سوى خداست. خداوند به هر کس بخواهد، بى حساب روزى مى‏دهد.» (37)

در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگى در مریم،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه‏اى (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را مى‏شنوى!» (38)

و هنگامى که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به‏» یحیى «بشارت مى‏دهد؛ (کسى) که کلمه خدا ( مسیح) را تصدیق مى‏کند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهاى سرکش برکنار، و پیامبرى از صالحان است.» (39)

او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که پیرى به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدین گونه خداوند هر کارى را بخواهد انجام مى‏دهد. س‏ذللّه (40)

(زکریا) عرض کرد: «پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار ده!» گفت: «نشانه تو آن است که سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبان تو، بدون هیچ علت ظاهرى، براى گفتگو با مردم از کار مى‏افتد.) پروردگار خود را (به شکرانه این نعمت بزرگ،) بسیار یاد کن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبیح بگو! (41)

و (به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. (42)

اى مریم! (به شکرانه این نعمت) براى پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و با رکوع‏کنندگان، رکوع کن! (43)

(اى پیامبر!) این، از خبرهاى غیبى است که به تو وحى مى‏کنیم؛ و تو در آن هنگام که قلمهاى خود را (براى قرعه‏کشى) به آب مى‏افکندند تا کدامیک کفالت و سرپرستى مریم را عهده‏دار شود، و (نیز) به هنگامى که (دانشمندان بنى اسرائیل، براى کسب افتخار سرپرستى او،) با هم کشمکش داشتند، حضور نداشتى؛ و همه اینها، از راه وحى به تو گفته شد.) (44)

(به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خداوند تو را به کلمه‏اى ( وجود باعظمتى) از طرف خودش بشارت مى‏دهد که نامش «مسیح، عیسى پسر مریم‏» است؛ در حالى که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت خواهد بود؛ و از مقربان (الهى) است. (45)

و با مردم، در گاهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت؛ و از شایستگان است.» (46)

(مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندى براى من باشد، در حالى که انسانى با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، این‏گونه هر چه را بخواهد مى‏آفریند! هنگامى که چیزى را مقرر دارد (و فرمان هستى آن را صادر کند)، فقط به آن مى‏گوید: «موجود باش!» آن نیز فورا موجود مى‏شود. (47)

و به او، کتاب و دانش و تورات و انجیل، مى‏آموزد. (48)

و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائیل (قرار داده، که به آنها مى‏گوید:) من نشانه‏اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‏ام؛ من از گل، چیزى به شکل پرنده مى‏سازم؛ سپس در آن مى‏دمم و به فرمان خدا، پرنده‏اى مى‏گردد. و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص ( پیسى) را بهبودى مى‏بخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مى‏کنم؛ و از آنچه مى‏خورید، و در خانه‏هاى خود ذخیره مى‏کنید، به شما خبر مى‏دهم؛ مسلما در اینها، نشانه‏اى براى شماست، اگر ایمان داشته باشید! (49)

و آنچه را پیش از من از تورات بوده، تصدیق مى‏کنم؛ و (آمده‏ام) تا پاره‏اى از چیزهایى را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپایان و ماهیها،) حلال کنم؛ و نشانه‏اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‏ام؛ پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید! (50)

خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید (نه من، و نه چیز دیگر را)! این است راه راست!؛ س‏ذللّه (51)

هنگامى که عیسى از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: «کیست که یاور من به سوى خدا (براى تبلیغ آیین او) گردد؟» حواریان ( شاگردان مخصوص او) گفتند: «ما یاوران خداییم؛ به خدا ایمان آوردیم؛ و تو (نیز) گواه باش که ما اسلام آورده‏ایم. (52)

پروردگارا! به آنچه نازل کرده‏اى، ایمان آوردیم و از فرستاده (تو) پیروى نمودیم؛ ما را در زمره گواهان بنویس!» (53)

و (یهود و دشمنان مسیح، براى نابودى او و آیینش،) نقشه کشیدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چاره‏جویى کرد؛ و خداوند، بهترین چاره‏جویان است. (54)

(به یاد آورید) هنگامى را که خدا به عیسى فرمود: «من تو را برمى‏گیرم و به سوى خود، بالا مى‏برم و تو را از کسانى که کافر شدند، پاک مى‏سازم؛ و کسانى را که از تو پیروى کردند، تا روز رستاخیز، برتر از کسانى که کافر شدند، قرارمى‏دهم؛ سپس بازگشت شما به سوى من است و در میان شما، در آنچه اختلاف داشتید، داورى مى‏کنم. (55)

اما آنها که کافر شدند، (و پس از شناختن حق، آن را انکار کردند،) در دنیا و آخرت، آنان را مجازات دردناکى خواهم کرد؛ و براى آنها، یاورانى نیست. (56)

اما آنها که ایمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور کامل خواهد داد؛ و خداوند، ستمکاران را دوست نمى‏دارد.» (57)

اینها را که بر تو مى‏خوانیم، از نشانه‏ها(ى حقانیت تو) است، و یادآورى حکیمانه است. (58)

مثل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است؛ که او را از خاک آفرید، و سپس به او د: «موجود باش!» او هم فورا موجود شد. (بنابر این، ولادت مسیح بدون پدر، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست.) (59)

اینها حقیقتى است از جانب پروردگار تو؛ بنابر این، از تردید کنندگان مباش! (60)

هرگاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. (61)

این همان سرگذشت واقعى (مسیح) است. (و ادعاهایى همچون الوهیت او، یا فرزند خدا بودنش، بى‏اساس است.) و هیچ معبودى، جز خداوند یگانه نیست؛ و خداوند توانا و حکیم است. (62)

اگر (با این همه شواهد روشن، باز هم از پذیرش حق) روى گردانند، (بدان که طالب حق نیستند؛ و) خداوند از مفسده‏جویان، آگاه است. (63)

بگو: «اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم؛ و بعضى از ما، بعضى دیگر را -غیر از خداى یگانه- به خدایى نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!» (64)

اى اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم، گفتگو و نزاع مى‏کنید (و هر کدام، او را پیرو آیین خودتان معرفى مى‏نمایید)؟! در حالى که تورات و انجیل، بعد از او نازل شده است! آیا اندیشه نمى‏کنید؟! (65)

شما کسانى هستید که درباره آنچه نسبت به آن آگاه بودید، گفتگو و ستیز کردید؛ چرا درباره آنچه آگاه نیستید، گفتگو مى‏کنید؟! و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانید. (66)

ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى؛ بلکه موحدى خالص و مسلمان بود؛ و هرگز از مشرکان نبود. (67)

سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروى کردند، و (در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند؛ همچنین) این پیامبر و کسانى که (به او) ایمان آورده‏اند (از همه سزاوارترند)؛ و خداوند، ولى و سرپرست مؤمنان است. (68)

جمعى از اهل کتاب (از یهود)، دوست داشتند (و آرزو مى‏کردند) شما را گمراه کنند؛ (اما آنها باید بدانند که نمى‏توانند شما را گمراه سازند،) آنها گمراه نمى‏کنند مگر خودشان را، و نمى‏فهمند! (69)

اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر مى‏شوید، در حالى که (به درستى آن) گواهى مى‏دهید؟! (70)

اى اهل کتاب! چرا حق را با باطل (مى‏زمیزید و) مشتبه مى‏کنید (تا دیگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقیقت را پوشیده مى‏دارید در حالى که مى‏دانید؟! (71)

و جمعى از اهل کتاب (از یهود) گفتند: «(بروید در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید؛ و در پایان روز، کافر شوید (و باز گردید)! شاید آنها (از آیین خود) بازگردند! (زیرا شما را، اهل کتاب و آگاه از بشارات آسمانى پیشین مى‏دانند؛ و این توطئه کافى است که آنها را متزلزل سازد). (72)

و جز به کسى که از آیین شما پیروى مى‏کند، (واقعا) ایمان نیاورید!» بگو: «هدایت، هدایت الهى است! (و این توطئه شما، در برابر آن بى اثر است)»! (سپس اضافه کردند: «تصور نکنید) به کسى همانند شما (کتاب آسمانى) داده مى‏شود، یا اینکه مى‏توانند در پیشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو کنند، (بلکه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار کسى نیست؛ بلکه) به دست خداست؛ و به هر کس بخواهد (و شایسته بداند،) مى‏دهد؛ و خداوند، واسع ( داراى مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته آن) است. (73)

هر کس را بخواهد، ویژه رحمت خود مى‏کند؛ و خداوند، داراى مواهب عظیم است.» (74)

و در میان اهل کتاب، کسانى هستند که اگر ثروت زیادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مى‏گردانند؛ و کسانى هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمى‏گردانند؛ مگر تا زمانى که بالاى سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشى! این بخاطر آن است که مى‏گویند: «ما در برابر امیین ( غیر یهود)، مسؤول نیستیم.» و بر خدا دروغ مى‏بندند؛ در حالى که مى‏دانند (این سخن دروغ است). (75)

آرى، کسى که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگارى پیشه نماید، (خدا او را دوست مى‏دارد؛ زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد. (76)

کسانى که پیمان الهى و سوگندهاى خود (به نام مقدس او) را به بهاى ناچیزى مى‏فروشند، آنها بهره‏اى در آخرت نخواهند داشت؛ و خداوند با آنها سخن نمى‏گوید و به آنان در قیامت نمى‏نگرد و آنها را (از گناه) پاک نمى‏سازد؛ و عذاب دردناکى براى آنهاست. (77)

در میان آنها ( یهود) کسانى هستند که به هنگام تلاوت کتاب (خدا)، زبان خود را چنان مى‏گردانند که گمان کنید (آنچه را مى‏خوانند،) از کتاب (خدا) است؛در حالى که از کتاب (خدا) نیست! (و با صراحت) مى‏گویند: «آن از طرف خداست!» با اینکه از طرف خدا نیست، و به خدا دروغ مى‏بندند در حالى که مى‏دانند! (78)

براى هیچ بشرى سزاوار نیست که خداوند، کتاب آسمانى و حکم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگوید: «غیر از خدا، مرا پرستش کنید!» بلکه (سزاوار مقام او، این است که بگوید:) مردمى الهى باشید، آن‏گونه که کتاب خدا را مى‏آموختید و درس مى‏خواندید! (و غیر از خدا را پرستش نکنید!) (79)

و نه اینکه به شما دستور دهد که فرشتگان و پیامبران را، پروردگار خود انتخاب کنید. آیا شما را، پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر دعوت مى‏کند؟! (80)

و (به خاطر بیاورید) هنگامى را که خداوند، از پیامبران (و پیروان آنها)،پیمان مؤکد گرفت، که هرگاه کتاب و دانش به شما دادم، سپس پیامبرى به سوى شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق مى‏کند، به او ایمان بیاورید و او را یارى کنید! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آیا به این موضوع، اقرار دارید؟ و بر آن، پیمان مؤکد بستید؟» گفتند: «(آرى) اقرار داریم!» (خداوند به آنها) گفت: «پس گواه باشید! و من نیز با شما از گواهانم.» (81)

پس کسى که بعد از این (پیمان محکم)، روى گرداند، فاسق است. (82)

آیا آنها غیر از آیین خدا مى‏طلبند؟! (آیین او همین اسلام است؛) و تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند، از روى اختیار یا از روى اجبار، در برابر (فرمان) او تسلیمند، و همه به سوى او بازگردانده مى‏شوند. (83)

بگو: «به خدا ایمان آوردیم؛ و (همچنین) به آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل گردیده؛ و آنچه به موسى و عیسى و (دیگر) پیامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در میان هیچ یک از آنان فرقى نمى‏گذاریم؛ و در برابر (فرمان) او تسلیم هستیم.» (84)

و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زیانکاران است. (85)

« چگونه خداوند جمعیتى را هدایت مى‏کند که بعد از ایمان و گواهى به حقانیت رسول و آمدن نشانه‏هاى روشن براى آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعیت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد! (86)

کیفر آنها، این است که لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگى بر آنهاست. (87)

همواره در این لعن (و طرد و نفرین) مى‏مانند؛ مجازاتشان تخفیف نمى‏یابد؛ و به آنها مهلت داده نمى‏شود. (88)

مگر کسانى که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند؛ (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند، که توبه آنها پذیرفته خواهد شد؛) زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است. (89)

کسانى که پس از ایمان کافر شدند و سپس بر کفر (خود) افزودند، (و در این راه اصرار ورزیدند،) هیچ‏گاه توبه آنان، (که از روى ناچارى یا در آستانه مرگ صورت مى‏گیرد،) قبول نمى‏شود؛ و آنها گمراهان (واقعى)اند (چرا که هم راه خدا را گم کرده‏اند، و هم راه توبه را!). (90)

کسانى که کافر شدند و در حال کفر از دنیا رفتند، اگر چه روى زمین پر از طلا باشد، و آن را بعنوان فدیه (و کفاره اعمال بد خویش) بپردازند، هرگز از هیچ‏یک آنها قبول نخواهد شد؛ و براى آنان، مجازات دردناک است؛ و یاورانى ن

هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمى‏رسید مگر اینکه از آنچه دوست مى‏دارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق مى‏کنید، خداوند از آن آگاه است. (92)

همه غذاها(ى پاک) بر بنى اسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود تحریم کرده بود؛ (مانند گوشت شتر که براى او ضرر داشت.) بگو: «اگر راست مى‏گویید تورات را بیاورید و بخوانید! (این نسبتهایى که به پیامبران پیشین مى‏دهید، حتى در تورات تحریف شده شما نیست!)» (93)

بنا بر این، آنها که بعد از این به خدا دروغ مى‏بندند، ستمگرند! (زیرا از روى علم و عمد چنین مى‏کنند). (94)

بگو: «خدا راست گفته (و اینها در آیین پاک ابراهیم نبوده) است. بنا بر این، از آیین ابراهیم پیروى کنید، که به حق گرایش داشت، و از مشرکان نبود!» (95)

نخستین خانه‏اى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است. (96)

در آن، نشانه‏هاى روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هر کس داخل آن ( خانه خدا) شود؛ در امان خواهد بود، و براى خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایى رفتن به سوى آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بى‏نیاز است. (97)

بگو: «اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر مى‏ورزید؟! و خدا گواه است بر اعمالى که انجام مى‏دهید!» (98)

بگو: «اى اهل کتاب! چرا افرادى را که ایمان آورده‏اند، از راه خدا بازمى‏دارید، و مى‏خواهید این راه را کج سازید؟! در حالى که شما (به درستى این راه) گواه هستید؛ و خداوند از آنچه انجام مى‏دهید، غافل نیست!» (99)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اگر از گروهى از اهل کتاب، (که کارشان نفاق‏افکنى و شعله‏ورساختن آتش کینه و عداوت است) اطاعت کنید، شما را پس از ایمان، به کفر بازمى‏گردانند. (100)

و چگونه ممکن است شما کافر شوید، با اینکه (در دامان وحى قرار گرفته‏اید، و) آیات خدا بر شما خوانده مى‏شود، و پیامبر او در میان شماست؟! (بنابر این، به خدا تمسک جویید!) و هر کس به خدا تمسک جوید، به راهى راست، هدایت شده است. (101)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکارى است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!) (102)

و همگى به ریسمان خدا ( قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت)، چنگ زنید ، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهاى شما، الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او، برادر شدید! و شما بر لب حفره‏اى از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را براى شما آشکار مى‏سازد؛ شاید پذیراى هدایت شوید. (103)

باید از میان شما، جمعى دعوت به نیکى، و امر به معروف و نهى از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند. (104)

و مانند کسانى نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند؛ (آن هم) پس از آنکه نشانه‏هاى روشن (پروردگار) به آنان رسید! و آنها عذاب عظیمى دارند. (105)

(آن عذاب عظیم) روزى خواهد بود که چهره‏هائى سفید، و چهره‏هائى سیاه مى‏گردد، اما آنها که صورتهایشان سیاه شده، (به آنها گفته مى‏شود:) آیا بعد از ایمان، و (اخوت و برادرى در سایه آن،) کافر شدید؟! پس بچشید عذاب را، به سبب آنچه کفر مى‏ورزیدید! (106)