سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترجمه سوره بقره(1) (سه شنبه 87/7/2 ساعت 3:25 صبح)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (بزرگ است خداوندى که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). (1)

آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. (2)

(پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب (آنچه از حس پوشیده و پنهان است) ایمان مى‏آورند؛ و نماز را برپا مى‏دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى داده‏ایم، انفاق مى‏کنند. (3)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان مى‏آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند. (4)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند. (5)

کسانى که کافر شدند، براى آنان تفاوت نمى‏کند که آنان را (از عذاب الهى) بترسانى یا نترسانى؛ ایمان نخواهند آورد. (6)

خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‏اى افکنده شده؛ و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست. (7)

گروهى از مردم کسانى هستند که مى‏گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‏ایم.» در حالى که ایمان ندارند. (8)

مى‏خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالى که جز خودشان را فریب نمى‏دهند؛ (اما) نمى‏فهمند. (9)

در دلهاى آنان یک نوع بیمارى است؛ خداوند بر بیمارى آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایى که میگفتند، عذاب دردناکى در انتظار آنهاست. (10)

و هنگامى که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» مى‏گویند: «ما فقط اصلاح‏کننده‏ایم س‏ذللّه! (11)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولى نمى‏فهمند. (12)

و هنگامى که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» مى‏گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولى نمى‏دانند! (13)

و هنگامى که افراد باایمان را ملاقات مى‏کنند، و مى‏گویند: «ما ایمان آورده‏ایم!» (ولى) هنگامى که با شیطانهاى خود خلوت مى‏کنند، مى‏گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره مى‏کنیم!» (14)

خداوند آنان را استهزا مى‏کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه مى‏دارد، تا سرگردان شوند. (15)

آنان کسانى هستند که «هدایت‏» را به «گمراهى‏» فروخته‏اند؛ و (این) تجارت آنها سودى نداده؛ و هدایت نیافته‏اند. (16)

آنان ( منافقان) همانند کسى هستند که آتشى افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولى هنگامى که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مى‏فرستد و) آن را خاموش مى‏کند؛ و در تاریکیهاى وحشتناکى که چشم کار نمى‏کند، آنها را رها مى‏سازد. (17)

آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمى‏گردند! (18)

یا همچون بارانى از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهاى خود مى‏گذارند؛ تا صداى صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند). (19)

(روشنائى خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن مى‏کند، و صفحه بیابان را) براى آنها روشن مى‏سازد، (چند گامى) در پرتو آن راه مى‏روند؛ و چون خاموش مى‏شود، توقف مى‏کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین مى‏برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست. (20)

اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید. (21)

آن کس که زمین را بستر شما، و آسمان ( جو زمین) را همچون سقفى بالاى سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبى فرو فرستاد؛ و به وسیله آن، میوه‏ها را پرورش داد؛ تا روزى شما باشد.بنابر این، براى خدا همتایانى قرار ندهید، در حالى که مى‏دانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریده‏اند، و نه شما را روزى مى‏دهند). (22)

و اگر در باره آنچه بر بنده خود ( پیامبر) نازل کرده‏ایم شک و تردید دارید ،( دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - براى این کار، فرا خوانید اگر راست مى‏گویید! (23)

پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشى بترسید که هیزم آن، بدنهاى مردم (گنهکار) و سنگها ( بتها) است، و براى کافران، آماده شده است! (24)

به کسانى که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، بشارت ده که باغهایى از بهشت براى آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. هر زمان که میوه‏اى از آن، به آنان داده شود، مى‏گویند: «این همان است که قبلا به ما روزى داده شده بود.(ولى اینها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.)» و میوه‏هایى که براى آنها آورده مى‏شود، همه (از نظر خوبى و زیبایى) یکسانند. و براى آنان همسرانى پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. (25)

خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکى مانند) پشه، و حتى کمتر از آن، مثال بزند شرم نمى‏کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‏اند، مى‏دانند که آن، حقیقتى است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیموده‏اند، (این موضوع را بهانه کرده) مى‏گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مى‏کند؛ ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد! (26)

فاسقان کسانى هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایى را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روى زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند. (27)

چگونه به خداوند کافر مى‏شوید؟! در حالى که شما مردگان (و اجسام بى‏روحى) بودید ، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را مى‏میراند؛ و بار دیگر شما را زنده مى‏کند؛ سپس به سوى او بازگردانده مى‏شوید.(بنابر این، نه حیات و زندگى شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه دارید از خداست). (28)

او خدایى است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، براى شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است. (29)

(به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمین، جانشینى ( نماینده‏اى) قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا! »آیا کسى را در آن قرار مى‏دهى که فساد و خونریزى کند؟! (زیرا موجودات زمینى دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا مى‏آوریم، و تو را تقدیس مى‏کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقى را مى‏دانم که شما نمى‏دانید.» (30)

سپس علم اسماء ( علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات) را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست مى‏گویید، اسامى اینها را به من خبر دهید! س‏ذللّه (31)

فرشتگان عرض کردند: «منزهى تو! ما چیزى جز آنچه به ما تعلیم داده‏اى، نمى‏دانیم؛ تو دانا و حکیمى.» (32)

فرمود: «اى آدم! آنان را از اسامى (و اسرار) این موجودات آگاه کن.» هنگامى که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!» (33)

و (یاد کن) هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده و خضوع کنید!» همگى سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانى و تکبرش) از کافران شد. (34)

و گفتیم: «اى آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از (نعمتهاى) آن، از هر جا مى‏خواهید، گوارا بخورید؛ (اما) نزدیک این درخت نشوید؛ که از ستمگران خواهید شد. (35)

پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگى (به زمین) فرود آیید! در حالى که بعضى دشمن دیگرى خواهید بود. و براى شما در زمین، تا مدت معینى قرارگاه و وسیله بهره بردارى خواهد بود.» (36)

سپس آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت؛ (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا که خداوند توبه‏پذیر و مهربان است. (37)

گفتیم: «همگى از آن، فرود آیید! هرگاه هدایتى از طرف من براى شما آمد، کسانى که از آن پیروى کنند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگین شوند.» (38)

و کسانى که کافر شدند، و آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود. (39)

اى فرزندان اسرائیل! نعمتهایى را که به شما ارزانى داشتم به یاد آورید! و به پیمانى که با من بسته‏اید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم.( و در راه انجام وظیفه، و عمل به پیمانها) تنها از من بترسید! (40)

و به آنچه نازل کرده‏ام ( قرآن) ایمان بیاورید! که نشانه‏هاى آن، با آنچه در کتابهاى شماست، مطابقت دارد؛ و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهاى ناچیزى نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصرى، نشانه‏هاى قرآن و پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید!) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)! (41)

و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه مى‏دانید کتمان نکنید! (42)

و نماز را بپا دارید، و زکات را بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید (و نماز را با جماعت بگزارید)! (43)

آیا مردم را به نیکى (و ایمان به پیامبرى که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت مى‏کنید، اما خودتان را فراموش مى‏نمایید؛ با اینکه شما کتاب (آسمانى) را مى‏خوانید! آیا نمى‏اندیشید؟! (44)

از صبر و نماز یارى جوئید؛ (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار ، نیرو بگیرید؛) و این کار، جز براى خاشعان، گران است. (45)

آنها کسانى هستند که مى‏دانند دیدارکننده پروردگار خویشند، و به سوى اوبازمى‏گردند. (46)

اى بنى اسرائیل! نعمتهایى را که به شما ارزانى داشتم به خاطر بیاورید؛ و (نیز به یاد آورید که) من، شما را بر جهانیان، برترى بخشیدم. (47)

و از آن روز بترسید که کسى مجازات دیگرى را نمى‏پذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته مى‏شود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه یارى مى‏شوند. (48)

و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایى بخشیدیم؛ که همواره شما را به بدترین صورت آزار مى‏دادند: پسران شما را سر مى‏بریدند؛ و زنان شما را (براى کنیزى) زنده نگه مى‏داشتند. و در اینها، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود. (49)

و (به خاطر بیاورید) هنگامى را که دریا را براى شما شکافتیم؛ و شما را نجات دادیم؛ و فرعونیان را غرق ساختیم؛ در حالى که شما تماشا مى‏کردید. (50)

و (به یاد آورید) هنگامى را که با موسى چهل شب وعده گذاردیم؛ (و او، براى گرفتن فرمانهاى الهى، به میعادگاه آمد؛) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید؛ در حالى که ستمکار بودید. (51)

سپس شما را بعد از آن بخشیدیم؛ شاید شکر (این نعمت را) بجا آورید. (52)

و (نیز به خاطر آورید) هنگامى را که به موسى، کتاب و وسیله تشخیص (حق از باطل) را دادیم؛ تا هدایت شوید. (53)

و زمانى را که موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید؛ و به سوى خالق خود باز گردید! و خود را (یکدیگر را) به قتل برسانید! این کار، براى شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذیرفت؛ زیرا که او توبه‏پذیر و رحیم است. (54)

و (نیز به یاد آورید) هنگامى را که گفتید: «اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!» پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالى که تماشا مى‏کردید. (55)

سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم؛ شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید. (56)

و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم؛ و «من‏» ( شیره مخصوص و لذیذ درختان ) و «سلوى‏» ( مرغان مخصوص شبیه کبوتر) را بر شما فرستادیم؛ (و گفتیم:) «از نعمتهاى پاکیزه‏اى که به شما روزى داده‏ایم بخورید!» (ولى شما کفران کردید!) آنها به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم مى‏نمودند. (57)

و (به خاطر بیاورید) زمانى را که گفتیم: «در این شهر ( بیت المقدس) وارد شوید! و از نعمتهاى فراوان آن، هر چه مى‏خواهید بخورید! و از در (معبد بیت المقدس) با خضوع و خشوع وارد گردید! و بگویید: «خداوندا! گناهان ما را بریز!» تا خطاهاى شما را ببخشیم؛ و به نیکوکاران پاداش بیشترى خواهیم داد.» (58)

اما افراد ستمگر، این سخن را که به آنها گفته شده بود، تغییر دادند؛ (و به جاى آن، جمله استهزاآمیزى گفتند؛) لذا بر ستمگران، در برابر این نافرمانى ، عذابى از آسمان فرستادیم. (59)

و (به یاد آورید) زمانى را که موسى براى قوم خویش، آب طلبید، به او دستور دادیم: «عصاى خود را بر آن سنگ مخصوص بزن!» ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید؛ آن‏گونه که هر یک (از طوایف دوازده‏گانه بنى اسرائیل)، چشمه مخصوص خود را مى‏شناختند! (و گفتیم:) «از روزیهاى الهى بخورید و بیاشامید! و در زمین فساد نکنید!» (60)

و (نیز به خاطر بیاورید) زمانى را که گفتید: «اى موسى! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم! از خداى خود بخواه که از آنچه زمین مى‏رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، براى ما فراهم سازد.» موسى گفت: «آیا غذاى پست‏تر را به جاى غذاى بهتر انتخاب مى‏کنید؟! (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهرى فرود آئید؛ زیرا هر چه خواستید، در آنجا براى شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانى آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائى شدند ؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهى، کفر مى‏ورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق مى‏کشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند. (61)

کسانى که (به پیامبر اسلام) ایمان آورده‏اند، و کسانى که به آئین یهود گرویدند و نصارى و صابئان ( پیروان یحیى) هر گاه به خدا و روز رستاخیز ایمان آورند ، و عمل صالح انجام دهند، پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است؛ و هیچ‏گونه ترس و اندوهى براى آنها نیست. (هر کدام از پیروان ادیان الهى، که در عصر و زمان خود، بر طبق وظایف و فرمان دین عمل کرده‏اند، ماجور و رستگارند.) (62)

و (به یاد آورید) زمانى را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالاى سر شما قرار دادیم؛ (و به شما گفتیم:) «آنچه را (از آیات و دستورهاى خداوند) به شما داده‏ایم، با قدرت بگیرید؛ و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید)؛ شاید پرهیزکار شوید!» (63)

سپس شما پس از این، روگردان شدید؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید. (64)

به طور قطع از حال کسانى از شما، که در روز شنبه نافرمانى و گناه کردند، آگاه شده‏اید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینه‏هایى طردشده درآیید!» (65)

ما این کیفر را درس عبرتى براى مردم آن زمان و نسلهاى بعد از آنان، و پند و اندرزى براى پرهیزکاران قرار دادیم. (66)

و (به یاد آورید) هنگامى را که موسى به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور مى‏دهد ماده‏گاوى را ذبح کنید (و قطعه‏اى از بدن آن را به مقتولى که قاتل او شناخته نشده بزنید، تا زنده شود و قاتل خویش را معرفى کند؛ و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آیا ما را مسخره مى‏کنى؟» (موسى) گفت: «به خدا پناه مى‏برم از اینکه از جاهلان باشم!» (67)

گفتند: «(پس) از خداى خود بخواه که براى ما روشن کند این ماده‏گاو چگونه ماده‏گاوى باشد؟ س‏ذللّه گفت: خداوند مى‏فرماید: «ماده‏گاوى است که نه پیر و از کار افتاده باشد، و نه بکر و جوان؛ بلکه میان این دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده، (هر چه زودتر) انجام دهید.» (68)

گفتند: «از پروردگار خود بخواه که براى ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ « گفت: خداوند مى‏گوید: «گاوى باشد زرد یکدست،که رنگ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد.» (69)

گفتند: «از خدایت بخواه براى ما روشن کند که چگونه گاوى باید باشد؟ زیرا این گاو براى ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد!» (70)

گفت: خداوند مى‏فرماید: «گاوى باشد که نه براى شخم زدن رام شده؛ و نه براى زراعت آبکشى کند؛ از هر عیبى برکنار باشد، و حتى هیچ‏گونه رنگ دیگرى در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردى!» سپس (چنان گاوى را پیدا کردند و) آن را سر بریدند؛ ولى مایل نبودند این کار را انجام دهند. (71)

و (به یاد آورید) هنگامى را که فردى را به قتل رساندید؛ سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختید؛ و خداوند آنچه را مخفى مى‏داشتید، آشکار مى‏سازد. (72)

سپس گفتیم: «قسمتى از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفى کند.) خداوند این‏گونه مردگان را زنده مى‏کند؛ و آیات خود را به شما نشان مى‏دهد؛ شاید اندیشه کنید!» (73)

سپس دلهاى شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سخت‏تر! چرا که پاره‏اى از سنگها مى‏شکافد، و از آن نهرها جارى مى‏شود؛ و پاره‏اى از آنها شکاف برمى‏دارد ، و آب از آن تراوش مى‏کند؛ و پاره‏اى از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر مى‏افتد؛ (اما دلهاى شما، نه از خوف خدا مى‏تپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانى است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست. (74)

آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عده‏اى از آنان، سخنان خدا را مى‏شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مى‏کردند، در حالى که علم و اطلاع داشتند؟! (75)

و هنگامى که مؤمنان را ملاقات کنند، مى‏گویند: «ایمان آورده‏ایم.» ولى هنگامى که با یکدیگر خلوت مى‏کنند، (بعضى به بعضى دیگر اعتراض کرده،) مى‏گویند: «چرا مطالبى را که خداوند (در باره صفات پیامبر اسلام) براى شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو مى‏کنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمى‏فهمید؟!» (76)

آیا اینها نمى‏دانند خداوند آنچه را پنهان مى‏دارند یا آشکار مى‏کنند مى‏داند؟! (77)

و پاره‏اى از آنان عوامانى هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمى‏دانند؛ و تنها به پندارهایشان دل بسته‏اند. (78)

پس واى بر آنها که نوشته‏اى با دست خود مى‏نویسند، سپس مى‏گویند: «این، از طرف خداست.؛ س‏ذللّه تا آن را به بهاى کمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه بادست خود نوشتند؛ و واى بر آنان از آنچه از این راه به دست مى‏آورند! (79)

و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزى، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانى از خدا گرفته‏اید؟! -و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمى‏ورزد- یا چیزى را که نمى‏دانید به خدا نسبت مى‏دهید»؟! (80)

آرى، کسانى که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند؛ و جاودانه در آن خواهند بود. (81)

و آنها که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام داده‏اند، آنان اهل بهشتند؛ و همیشه در آن خواهند ماند. (82)

و (به یاد آورید) زمانى را که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید؛ و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکى کنید؛ و به مردم نیک بگویید؛ نماز را برپا دارید؛ و زکات بدهید. سپس (با اینکه پیمان بسته بودید) همه شما -جز عده کمى- سرپیچى کردید؛ و (از وفاى به پیمان خود) روى‏گردان شدید. (83)

و هنگامى را که از شما پیمان گرفتیم که خون هم را نریزید؛ و یکدیگر را از سرزمین خود، بیرون نکنید. سپس شما اقرار کردید؛ (و بر این پیمان) گواه بودید. (84)

اما این شما هستید که یکدیگر را مى‏کشید و جمعى از خودتان را از سرزمینشان بیرون مى‏کنید؛ و در این گناه و تجاوز، به یکدیگر کمک مى‏نمایید؛ (و اینها همه نقض پیمانى است که با خدا بسته‏اید) در حالى که اگر بعضى از آنها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه مى‏دهید و آنان را آزاد مى‏سازید! با اینکه بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آیا به بعضى از دستورات کتاب آسمانى ایمان مى‏آورید، و به بعضى کافر مى‏شوید؟! براى کسى از شما که این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهى) را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار مى‏شوند. و خداوند از آنچه انجام مى‏دهید غافل نیست. (85)

اینها همان کسانند که آخرت را به زندگى دنیا فروخته‏اند؛ از این رو عذاب آنها تخفیف داده نمى‏شود؛ و کسى آنها را یارى نخواهد کرد. (86)

ما به موسى کتاب (تورات) دادیم؛ و بعد از او، پیامبرانى پشت سر هم فرستادیم؛ و به عیسى بن مریم دلایل روشن دادیم؛ و او را به وسیله روح القدس تایید کردیم. آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبرى چیزى بر خلاف هواى نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمان آوردن به او خوددارى نمودید)؛ پس عده‏اى را تکذیب کرده، و جمعى را به قتل رساندید؟! (87)

و (آنها از روى استهزا) گفتند: دلهاى ما در غلاف است! (و ما از گفته تو چیزى نمى‏فهمیم. آرى، همین طور است!) خداوند آنها را به خاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته، (به همین دلیل، چیزى درک نمى‏کنند؛) و کمتر ایمان مى‏آورند. (88)

و هنگامى که از طرف خداوند، کتابى براى آنها آمد که موافق نشانه‏هایى بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزى بر کافران مى‏دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامى که این کتاب، و پیامبرى را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد! (89)

ولى آنها در مقابل بهاى بدى، خود را فروختند؛ که به ناروا، به آیاتى که خدا فرستاده بود، کافر شدند. و معترض بودند، چرا خداوند به فضل خویش، بر هر کس از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل مى‏کند؟! از این رو به خشمى بعد از خشمى (از سوى خدا) گرفتار شدند. و براى کافران مجازاتى خوارکننده است. (90)

و هنگامى که به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ایمان بیاورید!»مى‏گویند: «ما به چیزى ایمان مى‏آوریم که بر خود ما نازل شده است.» و به غیر آن، کافر مى‏شوند؛ در حالى که حق است؛ و آیاتى را که بر آنها نازل شده، تصدیق مى‏کند. بگو: «اگر (راست مى‏گویید، و به آیاتى که بر خودتان نازل شده) ایمان دارید، پس چرا پیامبران خدا را پیش از این، به قتل مى‏رساندید؟!» (91)

و (نیز) موسى آن همه معجزات را براى شما آورد، و شما پس از (غیبت) او، گوساله را انتخاب کردید؛ در حالى که ستمگر بودید. (92)

و (به یاد آورید) زمانى را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالاى سر شما برافراشتیم؛ (و گفتیم:) «این دستوراتى را که به شما داده‏ایم محکم بگیرید، و درست بشنوید!» آنها گفتند: س‏خ‏للّهشنیدیم؛ ولى مخالفت کردیم.» و دلهاى آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد. بگو: «ایمان شما، چه فرمان بدى به شما مى‏دهد، اگر ایمان دارید!» (93)

بگو: «اگر آن (چنان که مدعى هستید) سراى دیگر در نزد خدا، مخصوص شماست نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى‏گویید!» (94)

ولى آنها، به خاطر اعمال بدى که پیش از خود فرستاده‏اند، هرگز آرزوى مرگ نخواهند کرد؛ و خداوند از ستمگران آگاه است. (95)

و آنها را حریص‏ترین مردم -حتى حریصتر ازمشرکان- بر زندگى (این دنیا، و اندوختن ثروت) خواهى یافت؛ (تا آنجا) که هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر به او داده شود! در حالى که این عمر طولانى، او را از کیفر (الهى) باز نخواهد داشت. و خداوند به اعمال آنها بیناست. (96)

(آنها مى‏گویند: «چون فرشته‏اى که وحى را بر تو نازل مى‏کند، جبرئیل است، و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمى‏آوریم!») بگو: «کسى که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ در حالى که کتب آسمانى پیشین را تصدیق مى‏کند؛ و هدایت و بشارت است براى مؤمنان.» (97)

کسى که دشمن خدا و فرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است؛ و) خداوند دشمن کافران است. (98)

ما نشانه‏هاى روشنى براى تو فرستادیم؛ و جز فاسقان کسى به آنها کفر نمى‏ورزد. (99)

و آیا چنین نیست که هر بار آنها (یهود) پیمانى (با خدا و پیامبر)بستند، جمعى آن را دور افکندند (و مخالفت کردند.) آرى، بیشتر آنان ایمان نمى‏آورند. (100)

و هنگامى که فرستاده‏اى از سوى خدا به سراغشان آمد، و با نشانه‏هایى که نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعى از آنان که به آنها کتاب (آسمانى) داده شده بود ، کتاب خدا را پشت سر افکندند؛ گویى هیچ از آن خبر ندارند!! (101)

و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى‏خواندند پیروى کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولى شیاطین کفر ورزیدند؛ و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت‏» و «ماروت‏»، نازل شد پیروى کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، براى آشنایى با طرز ابطال آن، به مردم یاد مى‏دادند. و) به هیچ کس چیزى یاد نمى‏دادند، مگر اینکه از پیش به او مى‏گفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولى آنها از آن دو فرشته، مطالبى را مى‏آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند؛ ولى هیچ گاه نمى‏توانند بدون اجازه خداوند، به انسانى زیان برسانند. آنها قسمتهایى را فرامى‏گرفتند که به آنان زیان مى‏رسانید و نفعى نمى‏داد. و مسلما مى‏دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‏اى نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر مى‏دانستند!! (102)

و اگر آنها ایمان مى‏آوردند و پرهیزکارى پیشه مى‏کردند، پاداشى که نزد خداست ، براى آنان بهتر بود، اگر آگاهى داشتند!! (103)

اى افراد باایمان! (هنگامى که از پیغمبر تقاضاى مهلت براى درک آیات قرآن مى‏کنید) نگویید: ؛ س‏خ‏للّهراعنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنى «ما را مهلت بده!»، و هم به معنى «ما را تحمیق کن!» مى‏باشد؛ و دستاویزى براى دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده مى‏شود) بشنوید! و براى کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکى است. (104)

کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوى خداوند، خیر و برکتى بر شما نازل گردد؛ در حالى که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد ، اختصاص مى‏دهد؛ و خداوند، صاحب فضل بزرگ است. (105)

هر حکمى را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تاخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را مى‏آوریم. آیا نمى‏دانستى که خداوند بر هر چیز توانا است؟! (106)

آیا نمى‏دانستى که حکومت آسمانها و زمین، از آن خداست؟! (و حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلى در احکام خود طبق مصالح بدهد؟!) و جز خدا، ولى و یاورى براى شما نیست. (و اوست که مصلحت شما را مى‏داند و تعیین مى‏کند). (107)

آیا مى‏خواهید از پیامبر خود، همان‏تقاضاى (نامعقولى را) بکنید که پیش از این، از موسى کردند؟! (و با این بهانه‏جویى‏ها، از ایمان آوردن سر باز زدند.) کسى که کفر را به جاى ایمان بپذیرد، از راه مستقیم (عقل و فطرت) گمراه شده است. (108)

بسیارى از اهل کتاب، از روى حسد -که در وجود آنها ریشه دوانده- آرزو مى‏کردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر باز گردانند؛ با اینکه حق براى آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چیزى تواناست. (109)

و نماز را برپا دارید و زکات را ادا کنید؛ و هر کار خیرى را براى خود از پیش مى‏فرستید، آن را نزد خدا (در سراى دیگر) خواهید یافت؛ خداوند به اعمال شما بیناست. (110)