سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زندگینامه حضرت آیت الله خامنه ای(3) (سه شنبه 87/7/2 ساعت 2:37 صبح)
پس از انقلاب

از کارهاى خوبى که در دفتر تبلیغات امام صورت گرفت، تنظیم نشریه‏اى به نام «امام‏» بود که به یادگار اقامت امام در تهران، چند شماره از آن منتشر شد.حضرت آقاى خامنه ‏اى، چند مقاله در این نشریه یادگارى نوشتند و جالب است که روز 22 بهمن که رادیو به دست مردم افتاد، مقاله‏اى که آیت الله العظمى خامنه ‏اى تحت عنوان «پس از نخستین پیروزى‏» نوشته بودند، اولین مقاله‏اى بود که در رادیو خوانده شد.

ماموریت‏ به سیستان و بلوچستان

در فروردین ماه 58 از طرف امام خمینى (قدس سره) مامور رسیدگى به اوضاع و خواسته‏ هاى مردم استان سیستان و بلوچستان شدند و خدمات ارزنده‏اى در آن سامان، به مردم محروم و رنجدیده آن استان کردند.

آیت الله خامنه ‏اى در مسیر حرکت ‏خود به سیستان و بلوچستان، وارد کرمان مى ‏شوند و این روز، مصادف مى ‏شود با روز راى ‏گیرى براى رفراندوم جمهورى اسلامى.مقام معظم رهبرى، راى خود را در فرودگاه کرمان به صندوق مى‏ اندازند.معظم له خاطره خود را چنین بیان مى ‏فرمایند:

من البته در آن روز راى ‏گیرى، کرمان بودم، یعنى از طرف امام، یک ماموریتى به من محول شده بود براى سرکشى به شهرهاى بلوچستان بروم و با مردم آن‏جا از نزدیک دیدار کنم و پیام امام را که پیام محبت و دلسوزى بود، برایشان ببرم، که ملاحظه مى ‏کنید از همان روزهاى اول، امام به فکر افتاده بود تا به این مستضعفین دورافتاده‏اى که در نظام گذشته فراموش شده بودند، ملاطفت و محبت کنند و لذا مرا که در آن‏جا سابقه و آشنایى نسبتا زیادى داشتم، براى این منظور فرستادند و من در راه سفر به بلوچستان، به کرمان رسیده بودم که روز راى‏ گیرى فرا رسید.در فرودگاه بچه ‏هاى حزب اللهى و پراحساس کرمان (به دلیل این که من قبلا مدتى در آن‏جا بودم و مرا مى ‏شناختند، و من هم به مردم کرمان علاقه داشتم) آمدند صندوقهاى راى را آوردند فرودگاه و هرکدام مى‏ خواستند من رایم را در صندوق خودشان بیندازم.لذا براى من آن لحظه‏ اى که راى را مى ‏انداختم درون صندوق و آن شور و هیجان مردم کرمان در راى دادن را دیدم، از لحظات شیرین بود.و بعد هم نشان داده شد که [حدود] 99 [2/98] درصد آراء به جمهورى اسلامى آرى بود (1)

لیبرالها خیلى تلاش کردند تا مردم یا در پاى صندوقهاى آرا حاضر نشوند و یا راى منفى به نظام جمهورى اسلامى بدهند، که این توطئه هم با موضع قاطع امام و تبعیت مردم، نقش بر آب شد.

خاطره‏ى دیگرى که فقط به آن اشاره مى ‏کنم، مخالفتهایى بود که با راى ‏گیرى به این شکل وجود داشت و این مخالفتها از طرف جناحهاى مختلف بود که همه هم بعدا خودشان را نشان دادند، و همه ‏ى آن جناحهاى روشنفکر از قبیل روشنفکرهاى چپ و نیمه چپ و لیبرال و التقاطى، مطبوعات و حتى اطلاعات و کیهان آن روز را در مشت‏ خودشان داشتند - که بحمد الله بعدا همه ازاله شدند و تغییر کردند - و در حالى که آن وقت، روزنامه‏ ى حسابى دیگرى هم مثل روزنامه ‏ى جمهورى اسلامى نبود که مورد اتفاق باشد و لذا همین‏طور هرچه دلشان مى ‏خواست، مى ‏نوشتند. اینها رفته بودند این‏جا و آن‏جا پیش روشنفکرها و گروهکهاى سیاسى ملحد و نیمه ملحد و شخصیتهاى مختلف، از آنها نظر خواسته بودند که آیا به نظر شما «آرى‏» یا «نه‏» درست است؟ و یا بیاییم چند جور حکومت را مطرح کنیم؟ که مقصودشان خارج کردن از آن یکپارچگى بود، اگرچه فرقى نمى ‏کرد و تاثیرى هم نداشت، یعنى طبیعى بود که مردم به شیوه‏ هاى دیگر (غیر از جمهورى اسلامى) راى نمى‏ دادند، بخصوص بعد از آنى که امام آن گونه صریح فرمودند «نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد» ، لکن آنها از کار خودشان دست‏برنمى ‏داشتند، براى این که شاید بتوانند شکاف بیندازند و با تقسیم آراء، راى زیاد مردم را کم کنند، و همچنین آن جناح لیبرال و به اصطلاح ملى‏ گراى شوراى انقلاب که بیشترین خصوصیاتشان مخالفت ‏با خط اصیل انقلاب بود! !

نماینده شوراى انقلاب در وزارت دفاع

در سال 58، نماینده شوراى انقلاب اسلامى در وزارت دفاع شدند و سپس در 27 مرداد همان سال، مسؤولیت معاونت وزیر دفاع را نیز پذیرفتند و در این سمتها خدماتى کردند.

سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى

در 10 آذر سال 58، اختلافاتى در سپاه پاسداران - که بتازگى به وجود آمده بود - پدید آمد و پس از این که عده‏اى از برادران میانجیگرى کردند و نتوانستند کارى انجام دهند، حضرت آقاى خامنه‏ اى در 10 آذر 58 از سوى حضرت امام (ره)، سمت ‏سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى را به عهده گرفته و توانستند آن‏جا را سر و سامان دهند.

رسیدگى به امور دانشجویان

آیت الله العظمى خامنه‏ اى همیشه مورد توجه نسل جوان و دانشگاهى بوده و لذا بنا به تمایل امام، دانشجویان مسائل خود را با ایشان در میان مى ‏گذاشتند.

عضویت در شوراى عالى دفاع

مقام معظم رهبرى از سوى حضرت امام و شوراى انقلاب در «شوراى عالى دفاع‏» حضور مى ‏یافتند.این شورا ابتدا تحت ریاست مهندس بازرگان، رئیس دولت موقت، تشکیل و اداره مى ‏شد.افرادى که در این شورا عضویت داشتند، اغلب چهره‏ هایى وابسته به رژیم پهلوى یا عناصر غرب زده و لیبرال بودند و حضور مقام معظم رهبرى، خوشایند آنان نبود، لیکن آن مرکز حساس را در اختیار انقلاب قرار مى ‏داد و از تصمیم‏ گیریهاى مغایر با مصالح نظام اسلامى جلوگیرى مى ‏کرد، چنانچه در اوایل، همین شوراى عالى دفاع تلاش کرد تا با تغییر نام «مستشارى امریکا» موجبات حضور مستشاران امریکایى را در ارتش و سیستم نظامى کشور حفظ کند.مقام معظم رهبرى در خاطرات خود، این توطئه را افشا مى ‏نمایند و نقش خود و شهید «چمران‏» را در جلوگیرى از آن تشریح مى ‏کنند:

دولت موقت‏به این نتیجه رسیده بود که هیچ دلیلى ندارد که با امریکا، دولت ثروتمند و قوى که با ما کارى هم ندارد، بى ‏خود دربیفتیم و سر بى ‏درد خود را به درد آوریم.و این فکر در دولت موقت نتایجى داشت.

یکى از نتایجش این بود که امریکاییها را در داخل ایران بگذارند بمانند - در نیروى هوایى، عده‏اى از آمریکایی ها بودند که تا مدتها ما خبر نداشتیم - .

بعد در شوراى عالى دفاع که آن وقت من عضو شوراى عالى دفاع بودم و آقاى مهندس بازرگان رئیس شوراى عالى دفاع بود، یکى از مسائلى که عنوان شد، این بود که آمریکایی هاى مستقر در ستاد نیروى هوایى، پیشنهاد کرده بودند که چون امروز ما این‏جا هستیم، دیگر اسم دفتر ما دفتر کارشناسى نظامى نیست و ما کارشناسى نظامى به آن معنا نیستیم! ! پس نام دیگرى برایش انتخاب کنید تا ما بمانیم...

و در خاطره دیگر مى‏ فرمایند:

در اوایل انقلاب سعى کردند دستگاه مستشارى نظامى آمریکا را در ایران نگهدارند.شاید براى این موضوع خیلى عجیب به نظر آید و حرف تازه‏اى باشد.واقعا هم عجیب است، اما از آن عجیبهایى است که اتفاق افتاد.

تا چند ماه بعد از انقلاب، دستگاه مستشارى ارتش آمریکا در یکى از نیروهاى سه ‏گانه ارتش، دم و دستگاه خودشان را داشتند. البته مرکز اصلى ‏شان که در محل ستاد مشترک بود، از بین رفته بود و خودشان فرار کرده بودند، اما عناصر اطلاعاتى‏ شان را این‏جا گذاشته بودند تا سنگر را حفظ کنند.

در «شوراى عالى دفاع‏» آن‏روز، - که آن‏هم یک شوراى عالى دفاع تماشایى ‏اى بود! - افرادى عضو بودند که اگر اسمهایشان نام برده شود، شما امروز تعجب مى ‏کنید که چطور در اول انقلاب، اینها در آن مرکز حساس عضو بودند.حضور بنده هم در آن شوراى عالى، در واقع یک حضور غیر رسمى بود، یعنى آن عناصر مایل نبودند ما را ببینند، ولى ما به شکل انقلابى و با روشهاى مخصوص آن زمان اول انقلاب، در آن جلسات شرکت مى ‏کردیم.

در یکى از جلسات آن زمان متوجه شدیم که مصوبه‏اى را مى ‏خواهند از شوراى عالى دفاع بگذرانند که بر اساس آن، اسم مستشارى سابق آمریکا در ایران عوض شود و یکى از نامهاى پیشنهادى آنان تصویب گردد! یعنى در حقیقت وجود مستشارى را شوراى عالى دفاع امضاء کنند! ! ما آن‏جا فهمیدیم که مستشاریها هنوز در ایران هستند.گفتیم این آقایان این‏جا چه مى ‏کنند! اول اصل وجودشان را ثابت کنید، بعد به اسمشان برسیم.

خدا رحمت کند مرحوم شهید چمران عزیز را، او هم کمک کرد تا مصوبه‏اى گذرانده شود هرچه زودتر این افراد از ایران بیرون روند.تا این حد اینها وقاحت ‏به خرج دادند و جرات مى ‏کردند که در داخل ارتش جمهورى اسلامى، عناصر مستشارى آمریکایى باقى بمانند.

واگذارى مسؤولیت دولت موقت‏ به مهندس بازرگان که موجب روى کار آمدن اکثر اعضاى نهضت آزادى و جبهه ملى در مناصب مهم دولتى گردید، یکى از مسائلى است که نیاز به بررسى جداگانه دارد.حضرت امام خمینى قدس سره بعدها در مورد این تصمیم اشاره فرمودند که راضى به روى کار آمدن عناصر لیبرال نهضت آزادى نبودند، بلکه بنابه توصیه دوستان، این مساله را قبول کردند. این که چه کسانى پیشنهاد فوق را دادند، مشخص نشده است، لیکن هرچه بود، زیانها و خسارتهایى به جریان انقلاب اسلامى وارد کرد که بنابه فرموده حضرت امام (ره) جبران آنها به این زودیها ممکن نیست.تفکر غرب‏زده نهضت آزادى و ماهیت ضد روحانى این جمعیت، زحمتهاى زیادى براى انقلاب ایجاد کرد که در مساله طرح اصل «ولایت فقیه‏» در مجلس خبرگان قانون اساسى، لایحه قصاص و همراهى این جمعیت‏با جبهه ملى در مخالفت‏ با این لایحه، جریان اشغال لانه جاسوسى، مساله هشت ‏سال دفاع مقدس جمهورى اسلامى در برابر تجاوز عراق و حمایتهاى آشکار استکبار جهانى از تجاوز رژیم بعثى عراق و...بخوبى مشهود است.در هرحال، مقام معظم رهبرى و عناصر متعهد، متدین و معتقد به ولایت فقیه در میان چنین دولتى، نقش بازدارنده مهمى داشتند تا مانع از تحقق برنامه‏ هاى ضد انقلاب اسلامى و ضد روحانیت این جمعیت ‏شوند و از طرفى، از نزدیک شاهد قضایا بوده و بموقع نسبت‏ به عملکردهاى ناصحیح آنان واکنش نشان داده و یا حضرت امام را در جریان وقایع قرار دهند.مقام معظم رهبرى در افشاى برخى حقایق درباره دولت موقت و رویه مهندس بازرگان، و سختى روزهایى که مجبور بودند این دولت و عناصر آن را تحمل کنند، به گوشه‏ هایى از کارشکنیهاى آنان اشاره مى ‏نمایند که براى تاریخ صدر انقلاب اسلامى، ماندگار و سند مهمى است.

مقام معظم رهبرى در بیاناتى در اجتماع عظیم مردم مشهد در سال 59، از صبر و تحمل خود و سایر عناصر انقلابى مخلص شوراى انقلاب در برابر لیبرالهاى دولت موقت ‏سخن مى ‏گویند.از جمله موارد اختلاف، مساله گزینشها بود.معظم له و یارانشان مى‏ گفتند که وزرا باید صد در صد انقلابى باشند، یعنى هم با ابر قدرتها مخالف باشند و هم عمیقا به اسلام اعتقاد داشته باشند.در حالى که وزرایى که بتدریج معرفى مى ‏شدند، اغلب فاقد این خصوصیات بودند.بازرگان، نخست وزیر موقت، اعضاى متعهد و مخلص شوراى انقلاب را تهدید مى ‏کرد که در صورت عدم تصویب وزراى پیشنهادى، استعفا خواهد داد!  استعفا پس از بیست روز از تشکیل دولت چه مفهومى داشت؟ مى ‏خواستند بگویند شوراى انقلاب کارشکنى مى ‏کند! بر سر معاونان بازرگان نیز کار به مشاجره کشید، بخصوص در مورد «امیر انتظام‏» (4) چند بار به بازرگان اعتراض مى ‏کنند. بالاخره با مداخله امام، صلاحیت امیر انتظام رد مى ‏شود. 

متن حکم حضرت امام خمینى قدس سره به مقام معظم رهبرى براى عضویت در شوراى عالى دفاع ملى چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم

 جناب حجت الاسلام آقاى حاج سید على خامنه‏ اى دامت افاضاته براى تشکیل شوراى عالى دفاع ملى بر مبناى اصل یک صد و ده قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، جنابعالى به عنوان مشاور از طرف این جانب منصوب مى ‏شوید و در این موقع، چون در وضع استثنایى هستیم، لازم است هر هفته با بررسى کامل و با کمال دقت، رویدادهاى داخلى ادارات مختلف ارتش را براى این جانب ارسال دارید.  روح الله الموسوى الخمینى 20/2/1359